گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
کلیم

جور تو ز پی فغان ندارد

زخم ستمت دهان ندارد

جان گرچه بچشم در نیاید

گمنامی آن میان ندارد

از بس دهن تو تنگدست است

نام ار بودش نشان ندارد

دل بی آبست و دیده ویران

بیمایه غم دکان ندارد

در باغ جهان دهان خندان

دیدم گل زعفران ندارد

او را هم از آن میان خبر نیست

زان گم شده کس نشان ندارد

افسانه وصل چیست دانی

بامیست که نردبان ندارد

در حشر دگر زما چه خواهند

غارت زده ارمغان ندارد

راحت مطلب کلیم از چرخ

چیزیست که آسمان ندارد

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode