دل دامن مجاورت چشم تر گرفت
با طفل اشک صحبت دیوانه در گرفت
نقشم ز یمن فقر بافتادگی نشست
نتوان بسان سایه ام از خاک برگرفت
بیطالع از زلال خضر خون خورد که شمع
جان کاستن وظیفه ز فیض سحر گرفت
در باغ دهر جز بر پژمردگی نداد
گوئی نهال بخت من آب از شرر گرفت
آبی ز آبله برخ پای خفته زن
باید ز پیش رفته رفیقان خبر گرفت
زنگ از دلت بصیقل سامان نمی رود
خواهی اگر ز آینه خود را زبر گرفت
از دل حدیث آرزویت چون بنامه رفت
از اشتیاق مور رقم بال و پر گرفت
صحبت میان صافدلان هم بسر نرفت
در روزگار ما دل آب از گهر گرفت
چون کشور وجود عدم گرچه تنگ نیست
آسوده تر کسی است که جا بیشتر گرفت
صندل بخامه مال ز خوناب دل کلیم
کز حرف اشتیاق منش دردسر گرفت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر حسی از درد و اندوه را به تصویر میکشد. شاعر از دلتنگی و ناامیدی صحبت میکند و به احساساتی چون فقر، پژمردگی، و آرزوهای ناکام میپردازد. او از سختیهای زندگی و بیوفایی بخت میگوید و تصاویری از تلاش برای فرار از غم و اندوه را به نمایش میگذارد. به نوعی، شاعر به ناکامیها و کلافگیهای انسانی در جستجوی خوشبختی و آرامش اشاره دارد و در نهایت به این نتیجه میرسد که زندگی، حتی اگر دشوار باشد، باید ادامه یابد.
هوش مصنوعی: دل به دامن نزدیک چشمی نرم و پر احساس چنگ زده و کودکانه، غم و اندوهی را بیان میکند که در آن گفت وگویی دیوانهوار شکل میگیرد.
هوش مصنوعی: نقش من به خاطر فقر و تنگدستی به زمین چسبیده است و نمیتوانم مانند سایهام از خاک جدا شوم.
هوش مصنوعی: بیخبر از زلال خضر، که به زندگی و آرامش روح اشاره دارد، دچار درد و رنج شده است. در این حال، شعلهای که نشاندهنده جان و زندگی است، به خاطر وجود فیض و برکات صبحگاهی، در حال کمرنگ شدن و ضعیفتر شدن است.
هوش مصنوعی: در دنیای زندگی، جز زوال و پژمردگی چیزی نمیبینم. بهنظر میرسد که شاخۀ خوشبختیام تنها از آتش و سختیها آب میخورد.
هوش مصنوعی: زنی که در حال استراحت است، باید قبل از اینکه رفقایش به او برسند، از آنها خبر بگیرد و آماده باشد، مانند اینکه باید از دامن آبلهای خود باخبر باشد.
هوش مصنوعی: اگر بخواهی دل خود را صیقلی کنی و زنگارها را از آن برکنی، باید خود را از آینه وجودت به خوبی پذیرایی کنی.
هوش مصنوعی: از دل، داستان آرزوی تو به زبان میآید، همانطور که مورچه به خاطر اشتیاقش برای پرواز، بال و پر میسازد.
هوش مصنوعی: در زمان ما، گفتوگو بین افرادی که دل پاک دارند به خوبی انجام نمیشود و دلها به شدت از عشق و احساسات پر شده است.
هوش مصنوعی: در جهانی که محدودیتهای زیادی وجود دارد، آرامش بیشتری برای کسی خواهد بود که در فضای بزرگتری جا گرفته باشد، حتی اگر آن فضا کم باشد.
هوش مصنوعی: کلیم به خاطر عشق و اشتیاقی که در دل دارد، دچار درد و رنج شده است و حالا از این وضعیت میگوید. او از عواطف و احساساتش مینویسد و به نوعی از درد دل خود پرده برمیدارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
شاها ، زمانه از گهر تو خطر گرفت
آری خطر بکان گهر از گهر گرفت
در علم خاطر تو نهاد علی نهاد
در عدل سیرت تو طریق عمر گرفت
کف الخضیب قبهٔ خضرا ز آفتاب
[...]
فریاد کان نگار دل از مهر برگرفت
جور و جفا به حال دل ما ز سر گرفت
ترک وفا و مهر و محبت بکرد و باز
یارم برفت بر من و یاری دگر گرفت
چون صبر و طاقتم ز ستمکاریش نماند
[...]
ساقی بیا که یار ز رخ پرده برگرفت
کارِ چراغ خلوتیان باز درگرفت
آن شمعِ سرگرفته دگر چهره برفروخت
وین پیرِ سالخورده جوانی ز سر گرفت
آن عشوه داد عشق که مفتی ز ره برفت
[...]
از تاب می دگر به سرم شعله در گرفت
می باز سوز آتش ما را ز سر گرفت
اندر سفال میکده بود این مگر که دوش
در کنج دیر مغبچه ام جام زر گرفت
یک جام تا به حشر بسم بود طرفه بین
[...]
تا یار پرده از رخ چون ماه برگرفت
آتش بجان جمله ذرات درگرفت
بگشا نظر که نور تجلی حسن یار
تابنده گشت و کون ومکان سربسر گرفت
رخسار او بناز و کرشمه هزار بار
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.