آن جنگجو که هیچ ملال از جفا نداشت
صلحش بسان رنجش عاشق بقا نداشت
دل از هجوم درد تو شرمندگی کشید
ویرانه حیف درخور سیلاب جا نداشت
شمعم زباد دامن فانوس می کشد
آن محنتی که در ره باد صبا نداشت
ازهای های گریه من تا دلش گرفت
دیگر چو آب تیغ سر شکم صدا نداشت
بر سینه خط زخم چه خوانا نوشته ای
داغ ارچه بود حاجت این نقطه ها نداشت
روزی هزار بار اگر گریه دیده را
می شست بیتو خانه چشمم صفا نداشت
گر آب و دانه در قفس مرغ دل نبود
صیاد را چه جرم، قفس این فضا نداشت
از گریه ام که زیب عروسان گلشنست
پای گلی نبود که رنگ حنا نداشت
دل ترک آشنائی ما زود کرد و رفت
زان شد پسند یار که عیب وفا نداشت
دست جنون لباس چو کند از بر کلیم
چون غنچه رخت زیر بزیر قبا نداشت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره درد و رنج یک جنگجوست که از ظلم و ستم ملالی ندارد و صلح او به مثابه رنج عاشقانهاش باقی نمیماند. او از هجمههای درد شرمنده است و احساس میکند که زندگیاش ویرانهایست که در برابر سیلابها مقاوم نیست. شاعر با اشاره به زخمهای سینهاش و گریههایی که بیفایده است، نشان میدهد که درونش پر از درد و اندوه است. او به تصویرگری بر غم خود میپردازد و بیان میکند که حتی اگر بارها گریه کند، چیزی از غم و اندوهش کم نخواهد شد. همچنین، به نقشی که محبت و وفا در زندگیاش دارد اشاره میکند و نشان میدهد که این کمبود محبت موجب جدایی و ترک آشنایی شده است. در نهایت، شعر به وضعیتی پر از دیوانگی و ناتوانی در خوشی و آرامش اشاره دارد.
هوش مصنوعی: جنگجی که هیچ ناراحتی از ستم دیگران نداشت، در صلحش مانند رنجی که یک عاشق تجربه میکند، نمیتوانست پایداری کند.
هوش مصنوعی: دل به خاطر درد و رنج تو احساس شرمندگی کرد و حالتی ویران به خود گرفت، به طوری که نتوانست سیلابی از احساسات را در خود جای دهد.
هوش مصنوعی: من مانند شمعی هستم که باد باعث میشود دامن فانوس را بگیرد و این نشاندهندهی سختی و رنجی است که من در مسیر نسیم ملایم نداشتم.
هوش مصنوعی: گریههای من به حدی بود که دل او را نیز به درد آورد، دیگر مانند آبی که بر روی تیغ بریزد، صدایی نداشت.
هوش مصنوعی: روی سینهام زخمهایی وجود دارد که به روشنی حکایت میکنند. اگرچه این زخمها نیازی به توضیح و نشانهگذاری ندارند.
هوش مصنوعی: اگر روزی هزار بار هم اشکهایم را بشویم، باز هم خانهی چشمانم پاک و زنده نخواهد بود.
هوش مصنوعی: اگر مرغ دل در قفس از آب و دانه برخوردار نباشد، صیاد چه گناهی دارد، زیرا این فضا هیچ چیزی برای او نداشت.
هوش مصنوعی: از اشکهای من، که به زیبایی عروسان باغ و گلستان میماند، هیچ گلی پیدا نمیشود که رنگ حنا را نداشته باشد.
هوش مصنوعی: دل ما زود به جدائی عادت کرد و از آشنا دور شد، چون محبوب ما عیب وفا و وفاداری نداشت.
هوش مصنوعی: وقتی دیوانگی از چهرهی کلیم (موسى) لباسش را بکند، او مانند غنچهای میشود که زیر پوشش ندارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هرگز دلت نشان گذار وفا نداشت
سنگی که ره فتاد بر او نقش پا نداشت
دل از هجوم درد تو شرمندگی کشید
ویرانه حیف درخور سیلاب جا نداشت
شمعم ز باد دامن فانوس می کشد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.