گنجور

 
کلیم

تمام کاهش تن جمله آفت جانست

مگوی عشق که این آتش و نیستانست

براه عشق که پائی نمی رسد بزمین

غمی که هست ز محرومی مغیلانست

بکن لباس تعلق که خار وادی قرب

گرفته دامن دیوانه ایکه عریانست

ز سود راه فنا قطره می شود دریا

حباب دشمن سر بهر جمع سامانست

رواج شور جنون کو که بینمک شد شهر

درین دو روز که دیوانه در بیابانست

ز انقلاب زمان در پناه جهل گریز

که آنچه مانده بیک حال عیش نادانست

فروغ عارضت از حلقه های زلف سیاه

چو روشنائی ایمان بکافر ستانست

بترک سر نتوانم ز سرنوشت برید

وگرنه چون قلم از سر گذشتن آسانست

ملایمت کن اگر طاقت جدل تنگست

کلیم چربی کاغذ علاج بارانست

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
انوری

کمال دین محمد محمد آنکه برای

جمال حضرت و صدر و وزیر سلطانست

نفاذ حکم و قضا و قدرت قدر وسع آنک

به حل و عقد ممالک منوب دورانست

سپهر برشده تا رای روشنش دیدست

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از انوری
کمال‌الدین اسماعیل

دلم در آرزوی عشق روی جانانست

بعشق می نرسم این همه بلا زانست

همه ازین سوی عشقست هر چه رنج و بلاست

چو جان بعشق گروکشت کار اسانست

چو اهل عشق نباشی و لاف عشق زنی

[...]

حکیم نزاری

به قامت تو که تشویش سرو بستان است

به طلعت تو که تشویر ماه تابان است

به ابروی تو که جفت است و در جهان طاق است

به گیسوی تو که دلگیر تر ز قطران است

به سینه ی تو که از رشک اش آب گردد سیم

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از حکیم نزاری
خواجوی کرمانی

اگرچه بلبل طبعم هزار دستانست

حدیث من گل صد برگ گلشن جانست

ز بیم چنگل شاهین جان شکار فراق

دلم چو مرغ چمن روز و شب در افغانست

چو تاب زلف عروسان حجله خانه ی طبع

[...]

جهان ملک خاتون

بنای خاطر ما از غم تو ویرانست

ز سوز عشق رخت آتشیم در جانست

اگر ز من طلبد جان از او دریغم نیست

هزار جان عزیزم فدای جانانست

به عید روی تو گفتم به دل چه چاره کنم

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از جهان ملک خاتون
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه