گنجور

 
جویای تبریزی

سرو من چون به سر شوخی انداز آمد

گلبن از شوق چو طاوس به پرواز آمد

سوی من شست گشاید چو کشد جانب غیر

چشمت از ناوک مژگان به چپ انداز آمد

مدتی رفتن و برگشتن او چون نگه است

تا خیال تو برفت از نظرم باز آمد

در جوابم گره افتاد زحیرت به زبان

نرگس پرفن او بسکه سخن ساز آمد

 
 
 
ناصر بخارایی

حور با دمدمهٔ کوس تو دمساز آمد

سدره با رایت منصور تو همراز آمد

نالهٔ نای در آن حال چو تیغ تو شنید

صوفئی بود که در رقص سرانداز آمد

شعر من سحر شد و داد به من سحرحلال

[...]

نشاط اصفهانی

مژده ای دل که شهنشاه جهان باز آمد

وانکه سر در قدمش سود سر افراز آمد

خواب بگذار ز سر طلعت خورشید دمید

بند بردار ز پا نوبت پرواز آمد

رخت تدبیر بر انداز که تقدیر رسید

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه