جویای تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۷۳

سرو من چون به سر شوخی انداز آمد

گلبن از شوق چو طاوس به پرواز آمد

سوی من شست گشاید چو کشد جانب غیر

چشمت از ناوک مژگان به چپ انداز آمد

مدتی رفتن و برگشتن او چون نگه است

تا خیال تو برفت از نظرم باز آمد

در جوابم گره افتاد زحیرت به زبان

نرگس پرفن او بسکه سخن ساز آمد