گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
جویای تبریزی

سرو نازم چون بی گلگشت در رفتار شد

چار دیوار چمن از موج گل سرشار شد

آه از غفلت که عمرم در سیه کاری گذشت

این ره از لغزیدن پا قطع چون پرگار شد

چون شرر در سنگ ابنای زمان در غفلتند

مفت هشیاری کز این خواب گران بیدار شد

بیم در آب و هوای سر زمین عشق نیست

پنجهٔ شیران در این وادی گل بی خار شد

از نسیم کوی او کآید سحر در اهتزاز

کلبه ام را غنچهٔ گل مهرهٔ دیوار شد

همچو سوهانی که ساید سختی انگاره اش

هر بلند و پست از جان سختیم هموار شد

موج گل در کوچه باغ از هر سو دیوار ریخت

در حنا امروز از گل پای هر دیوار شد

آشنای هیچکس بیگانهٔ معنی مباد

عکس طوطی در دل آیینه ام زنگار شد

هر که زر دارد ز خوبانست جویا پیش خلق

‏«مالک دینار» اینجا مالک دینار شد

 
 
 
سوزنی سمرقندی

شیدگانی سهمگین کولنگ و بی هنجار شد

بر ره هموار او خس رست و ناهموار شد

وان دهان کز کوچکی نقطه پرگار بود

از فراخی باز همچون دایره پرگار شد

زلف مشک افشان او بر ماه چون زنجیر بود

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از سوزنی سمرقندی
جمال‌الدین عبدالرزاق

این جهان میسوخت تا از زخم تیغ افگار شد

وان سگی میکرد تا از بیلکی مردار شد

ای بسا تن کوزدست خویشتن در خاک خفت

وی بسا سر کوبپای خویشتن بردار شد

ْآنکه چشمی پر گهر از گریه چونپیکاننمود

با دهانی پر ز خون از خنده چون سوفار شد

[...]

سیف فرغانی

فتنه خفته ز چشم مست تو بیدار شد

خاصه آن ساعت که زلفت نیز با او یار شد

در شب هجرت ببینم روز وصلت را بخواب

گر تواند بخت خواب آلود من بیدار شد

روزگاری ناکشیده محنت هجران تو

[...]

خیالی بخارایی

تا به سودای تو دل را عشق و همّت یار شد

نقد جان بر کف نهاد و بر سر بازار شد

ما ز دام خویشتن بینی به کلّی رسته ایم

وای بر مرغی که صید حلقهٔ پندار شد

از گلستان جمالت اهل معنی را چه سود

[...]

اهلی شیرازی

بهر خونریز من از خواب صبوی یار شد

ساقیا می ده که بخت خفته ام بیدار شد

یوسف مصری یکی هم از خریداران تست

او نه بهر خود فروشی بر سر بازار شد

کفر زلفت در دلم از بسکه قلاب افکند

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه