سرو نازم چون بی گلگشت در رفتار شد
چار دیوار چمن از موج گل سرشار شد
آه از غفلت که عمرم در سیه کاری گذشت
این ره از لغزیدن پا قطع چون پرگار شد
چون شرر در سنگ ابنای زمان در غفلتند
مفت هشیاری کز این خواب گران بیدار شد
بیم در آب و هوای سر زمین عشق نیست
پنجهٔ شیران در این وادی گل بی خار شد
از نسیم کوی او کآید سحر در اهتزاز
کلبه ام را غنچهٔ گل مهرهٔ دیوار شد
همچو سوهانی که ساید سختی انگاره اش
هر بلند و پست از جان سختیم هموار شد
موج گل در کوچه باغ از هر سو دیوار ریخت
در حنا امروز از گل پای هر دیوار شد
آشنای هیچکس بیگانهٔ معنی مباد
عکس طوطی در دل آیینه ام زنگار شد
هر که زر دارد ز خوبانست جویا پیش خلق
«مالک دینار» اینجا مالک دینار شد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف احساسات و تجربیات شاعر درباره عشق و زندگی میپردازد. او با اشاره به زیباییهای طبیعت و گلها، از غفلت و گذر زمان ناراحت است. شاعر به یادآوری بیداری از خواب غفلت و اهمیت هشیاری در زندگی اشاره میکند و از فضایی پر از عشق و محبت در دنیای اطراف خود سخن میگوید. همچنین، او به تأثیر محبت و زیبایی بر روح و جان اشاره میکند و به نوعی در پی یافتن معنای واقعی ارتباط با دیگران است. در نهایت، او از ارزشهای مادی و معنوی و تأثیر آنها بر روابط اجتماعی سخن میگوید.
هوش مصنوعی: سرو زیبای من زمانی که در گلستان به تماشا میپردازد، تمام چارچوبهای باغ را از طراوت و زیبایی گلها پر میکند.
هوش مصنوعی: نالهای دارم از غفلت که عمرم در کارهای نادرست سپری شد. این مسیر به دلیل لغزشهای مکرر، مانند خطی شده است که نتوانستم از آن خارج شوم.
هوش مصنوعی: انسانها در زمانهی خود، به مانند سنگهایی در خواب عمیق هستند و از حقایق و واقعیتهای پیرامون غافلاند. اما زمانی که شعلهای برافروخته به آنها بتابد و بیدارشان کند، درک میکنند که باید هوشیار شوند و از خواب غفلت بیرون بیایند.
هوش مصنوعی: در فضای سرزمین عشق هیچ نگرانی و ترسی وجود ندارد؛ در این مسیر، قدرت و قدرتمندی، به شکلی لطیف و زیبا، مانند گلهایی بدون خار، خود را نشان میدهد.
هوش مصنوعی: نسیم صبحگاهی از کوی او به کلبهام میوزد و آن را در حال اهتزاز میسازد. این نسیم باعث شده که گل نازکی بر دیوار کلبهام شکوفا شود.
هوش مصنوعی: مانند سوهانی که به آرامی خراش میدهد و سختیهای خود را در هر بلندی و پستی پشت سر میگذارد، ما نیز از جان سختیها عبور کرده و هموار میشویم.
هوش مصنوعی: در کوچه باغ، گلها به هر طرف ریختهاند و دیوارها در میان آنها محصور شدهاند. امروز، گلها به مانند حنا در اطراف هر دیوار قرار گرفتهاند.
هوش مصنوعی: هیچ کس را نباید به معنای ناآشنا دانست; در دل من، تصویری از طوطی وجود دارد که پوشیده از زنگار شده است.
هوش مصنوعی: هر کسی که مال و ثروت دارد، نزد مردم از خوبیها و صفات نیکو برخوردار به حساب میآید. در اینجا، شخصی به نام «مالک دینار» به واسطه ثروتش به عنوان فردی محترم و مورد توجه شناخته میشود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
شیدگانی سهمگین کولنگ و بی هنجار شد
بر ره هموار او خس رست و ناهموار شد
وان دهان کز کوچکی نقطه پرگار بود
از فراخی باز همچون دایره پرگار شد
زلف مشک افشان او بر ماه چون زنجیر بود
[...]
این جهان میسوخت تا از زخم تیغ افگار شد
وان سگی میکرد تا از بیلکی مردار شد
ای بسا تن کوزدست خویشتن در خاک خفت
وی بسا سر کوبپای خویشتن بردار شد
ْآنکه چشمی پر گهر از گریه چونپیکاننمود
با دهانی پر ز خون از خنده چون سوفار شد
[...]
فتنه خفته ز چشم مست تو بیدار شد
خاصه آن ساعت که زلفت نیز با او یار شد
در شب هجرت ببینم روز وصلت را بخواب
گر تواند بخت خواب آلود من بیدار شد
روزگاری ناکشیده محنت هجران تو
[...]
تا به سودای تو دل را عشق و همّت یار شد
نقد جان بر کف نهاد و بر سر بازار شد
ما ز دام خویشتن بینی به کلّی رسته ایم
وای بر مرغی که صید حلقهٔ پندار شد
از گلستان جمالت اهل معنی را چه سود
[...]
بهر خونریز من از خواب صبوی یار شد
ساقیا می ده که بخت خفته ام بیدار شد
یوسف مصری یکی هم از خریداران تست
او نه بهر خود فروشی بر سر بازار شد
کفر زلفت در دلم از بسکه قلاب افکند
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.