تا قامتش به سیر چمن شد ز جا بلند
از برگ نخل را شده دست دعا بلند
ای چرخ کامرانی جاوید از آن تست
از بس فتاده ایم نشد آه ما بلند
یابد اگر زپاس نفس رتبه ای دلت
خوشتر بود از آنکه شوی بر هوا بلند
از ترک مدعاست که گردد دعا قبول
دست دعا مکن ز پی مدعا بلند
حق نمک مجو ز سیاهان که کرده است
ابروی تو به روی تیغ جفا بلند
جویا به خلوتی که لبم داد ناله داد
می گردد از شکستن دلها صدا بلند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
از پختگی است گر نشد آواز ما بلند
کی از سپند سوخته گردد صدا بلند
از هر دوکون همت والای ما گذشت
تا گرد این خدنگ شود از کجا بلند
معراج اعتبار به قدر فتادگی است
[...]
گردی دگر نشد ز من نارسا بلند
هویی مگر چو نبض کنم بیصدا بلند
بنیاد عجز و دعوی عزّت جنونکیست
مو، سربلند نیست شود تا کجا بلند
کمهمّتی به ساز فراغم وفا نکرد
[...]
کوری نگر که روز به خون خدا بلند
دستی که بود شب به خدا در دعا بلند
تا کی کنی عمارت و صحن و سرابلند
دیوار باغ و باغچه دلگشا بلند
خواهی شدن به دار فنا تا کجا بلند
گردد ز گنبد هرمان این صدا بلند
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.