رفتی و حال دل از بسیاری غم درهم است
در چمن هر شاخ گل دور از تو نخل ماتم است
حرف بی مغزی بریزد گر ز نوک خامه ای
دلنشین ساده لوحان همچو نقش خاتم است
عذرخواهی چاره باشد خاطر رنجیده را
چرب نرمی زخم شمشیر زبان را مرهم است
گر ندانی خویش را داناترین مردمی
شعر خوب اکثر به نام مولوی لااعلم است
آرزوی مستی سرشارم امشب در سر است
گر همه پر می کنی پیمانه، ساقی! پر، کم است
شوخ ما را نیست جز در دامن وحشت قرار
چون شرار این شعله خو آغوش پرورد رم است
تا توانی در شکست دشمن سرکش مکوش
خار تا در پای نشکسته است آزارش کم است
ای جفا جو بر جوانیهای عشقم رحم کن
چهرهٔ خاطر هنوزم نو خط گرد غم است
نیستی بگزین که ره یابی به معراج قبول
شکل لابر دعویم آری دلیل سلم است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
یا رب این باغ ارم یا شادیاخ خرم است
یا رب اصطرخ است این یا چشمه سار زمزم است
عکس شاخ یاسمین بر آب اصطرخش ببین
راست گوئی اطلسی نیکو بگوهر معلم است
هر نسیمی کز ریاض راحت افزایش وزد
[...]
تاج بخش خسروان شاهی کز آب تیغ او
جویبار مملکت پیوسته سبز و خرم است
رای او را زین زر بر پشت صبح اشهب است
قهر او را داغ کین بر ران شام ادهم است
نجم سیار از شهاب تیغ او یک پرتو است
[...]
گرچه ماه نو به شوخی بی نظیر عالم است
لیک در خوبی ز ابروی تو بسیاری کم است
گرنه دزد نقد قلب ماست زلف شب روَت
از چه معنی اینچنین آشفته حال و درهم است
گوشهٔ خاطر بپرداز ای دل از سودای جان
[...]
هر پسر کو از پدر لافد نه از فضل و هنر
فی المثل گر دیده را مردم بود نامردم است
شاخ بی بر گر چه باشد از درخت میوه دار
چون نیارد میوه بار اندر شمار هیزم است
چشم مست گر کشد هر گوشه خلقی در غم است
گوشهگیر آن را چه غم گر کار عالم در هم است
در وفاداری رخ زرد مرا بشناس تو
زان که اکسیر وفا بسیار در عالم کم است
کی ز تنهایی به تنگ آیم من مجنونصفت
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.