در توبه کوش، توبه حصار سلامت است
سیلاب خرمن گنه اشک ندامت است
از شب توان گرفت مکافات روز را
روزی که نیست شب ز پی او قیامت است
صبر گرانرکاب دهد نفس را شکست
نصرت همیشه در قدم استقامت است
سرو سهی است سایهٔ بالای او، ولی
بر خاک ره فتادهٔ آن سرو قامت است
از سرزنش زیاده شود غفلت عوام
بالین خواب خلق ز سنگ ملامت است
بی رخصت رقیب به وصلش نمی رسم
چون دیدن بهشت که بعد از قیامت است
جویا ز جور نفس اگر خواهی ایمنی
از خود بپوش چشم که حصن سلامت است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دل در برم نشانه تیر ملامت است
تن در بلا و جانم اسیر غرامت است
در عشق کام و ناز و ملامت به هم بود
ما را ز عشق بهره سراسر ملامت است
عشق آن بود که دل برد و قوت جان دهد
[...]
بر من شب فراق چو روز قیامت است
در رستخیز عشق چه جای ملامت است
چون من گر آورد متنعّم شبی به روز
داند که بر محال مشنّع غرامت است
نا ایمن است راه ملامت گران عشق
[...]
در عشق تو تا در غم خویشی ملامت است
از خود چه بگذری همه خیر و سلامت است
مست از شراب عشق بتان شو که جام می
یک مستی و هزار خمار ندامت است
در عاشقی بلاست چه مرگ و چه زندگی
[...]
یعنی محرم آمد و روز ندامت است
روز ندامت چه ، که روز قیامت است
آن خال لب ستاره صبح قیامت است
عمر دوباره سایه آن سرو قامت است
آنجا که آفتاب حوادث شود بلند
در ابر می گریز که حصن سلامت است
بر قدر محنت است اگر پله ثواب
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.