دل ندارد تاب صحبت های نامانوس را
ره مده در بزم رندان زاهد سالوس را
در حقیقت این خود آرایان گرفتار خودند
حسن خط و خال بس باشد قفس طاووس را
جوش شوخی معنی آزرم از یاد تو برد
مانده ای بر طاق نیسان شیشهٔ ناموس را
از صفای طینتم در تنگنای سینه، دل
سخت مانند است شمع خلوت فانوس را
گردد از فیض ندامت کامیاب نشأتین
هر که او دست دعا سازد کف افسوس را
از وصال او کسی جویا نگشته کامیاب
جز لب بامش که دارد رخصت پابوس را؟
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به موضوعاتی چون دوری از صحبتهای نامتعارف و ظاهریگری زاهدان اشاره میکند. او میگوید که افرادی که به خودآرایی مشغولند، در واقع گرفتار خود هستند و زیباییهای ظاهری مانند خط و خال تنها قفس طاووس است. او از یادآوری معانی عمیق و عشق سخن میگوید و اشاره میکند که در دلش احساساتی دارد که درونی و عمیقاند. همچنین به ندامت و دعا اشاره میکند و میگوید که هیچکس جز کسی که توانایی نزدیک شدن را دارد، از وصال محبوب بهرهمند نمیشود. در نهایت، شعر به زیبایی و عمق احساسات انسانی میپردازد.
هوش مصنوعی: دل من نمیتواند تحمل گفتوگوهای ناآشنا را داشته باشد. در محفل اهل ریا و تظاهر، مرا راه نده.
هوش مصنوعی: افرادی که تنها به زیبایی ظاهری خود میبالند، در واقع در دام خود گرفتار آمدهاند. زیباییهایی مانند خطوط و نقشها، تنها زینتبخش قفس طاووس است و نمیتواند آزادی واقعی را به آنها بدهد.
هوش مصنوعی: در اینجا به معنای تغییر حالت و رفتار شخصی اشاره شده که به خاطر یاد تو نیشخند و شوخیهایش را فراموش کرده است. او در درون خود، احساسات و ارزشهای عمیقتری را تجربه میکند و به نوعی تحت تأثیر یاد تو قرار گرفته است. در این حالت، آن شخص همچنان در محلی خاص (مثل طاق نیسان که سمبلی از مکان خاصی است) به یاد تو مشغول است و از دنیای بیرون دور مانده است.
هوش مصنوعی: از پاکی و صفای وجودم، در محدودیتهای سینهام، دلم مانند شمعی است که در خلوت فانوس میسوزد و میتپد.
هوش مصنوعی: هر کسی که با ندامت و پشیمانی از خداوند کمک بخواهد، بیتردید در دو جهان (دنیا و آخرت) به سعادت و کامیابی خواهد رسید.
هوش مصنوعی: تنها کسی که از وصال او بهرهمند شده، کسی است که اجازه پیدا کرده پایش را به نزد او بگذارد، وگرنه دیگران از این وصال خبری ندارند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
برکش ای صوفی ز سر این خرقه سالوس را
جام می بستان و بشکن شیشه ناموس را
کاسه می خور که خواهد کاسه سر خاک خورد
بود نقش کاسه زر این سخن کاووس را
حسن رعنایان ز جعد عنبرافشان جلوه یافت
[...]
در گریبان ریز ساغر زاهد سالوس را
تا بسوزد ز آتش می خرقه ناموس را
خسته دل را دمی جانبخش می باید طبیب
عیسیی جو کین کرامت نیست جالینوس را
چون گدایانم بهل کز دور می بوسم زمین
[...]
نعل در آتش گدازد، روی گرمت بوس را
زخمیِ دندان کند لعلت لبِ افسوس را
ناله و افغانِ من از لنگرِ تمکینِ اوست
بت ز خاموشی به فریاد آورد ناقوس را
خط چنین گر تنگ سازد بر دهانش جای بوس
[...]
گر دلم نالان شد از دست بتان، عیبش مکن
کاوش ناحق، به فریاد آورد ناقوس را
همچو شبنم، آب می گردم ز تاب عارضش
تا ز گلبرگ لب او می ربایم بوس را
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.