در سحرخیزی به ارباب سعادت یار شو
آسمان گردآور فیض است هان بیدار شو
همچو شبنم در هوای دوست شب را زنده دار
صبح شد برخیز و مست جام استغفار شو
هر کس از فیض صبوحی کامیاب نشئه ای است
صبحدم با چشم گریان محو روی یار شو
مانده ای در بند رفعت از سبک مغزی چو ابر
خاکساری پیشه کن، هم سنگ دریا بار شو
پیش کس گردن منه مالک رقاب وقت باش
چشم از مردم بپوش و از اولی الابصار شو
برنمی تابد حجابت شوخ چشمیهای شمع
خود چراغ بزم خود چون گوهر شهوار شو
گرنه ای جویا نکو، با نیکوان منسوب باش!
باغ را گر گل نه ای خار سر دیوار شو
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به اهمیت سحرخیزی و بیداری در صبح اشاره میکند و از آن به عنوان زمانی برای دستیابی به فیض و سعادت یاد میکند. او از مخاطبان میخواهد که مانند شبنم در محبت دوست زنده بمانند و با استغفار دلها را شاد سازند. همچنین بر اهمیت خاکساری و ترک خودخواهی تاکید میکند و از آنها میخواهد که به جای نگرانی از نظرات دیگران به دنبال ارتباط با نیکان باشند. در نهایت، شاعر بر این نکته تاکید دارد که برای رسیدن به زیبایی و کمال باید از هر گونه خودپسندی دست کشید.
هوش مصنوعی: در سحرخیزی و بیداری سعی کن که به خوشبختی و سعادت نزدیکتر شوی، زیرا آسمان در این زمان فیض و نعمتهایی را برای تو فراهم کرده است. پس باید بیدار و هوشیار باشی.
هوش مصنوعی: مثل شبنم در هوای عشق، شب را با یاد دوست به سر ببر و وقتی صبح شد، برخیز و با نوشیدن جام استغفار، خود را غرق در شادی کن.
هوش مصنوعی: هر کسی که از نعمت صبح و سحر بهرهمند شده، حالتی شاداب و نشئهوار دارد. پس در آغاز صبح، با چشمانی گریان، به زیبایی محبوب خود خیره شو و در آن غرق شو.
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که تو در دامی از خودبزرگبینی گرفتار شدهای. مانند ابر که از خاک پدید آمده، تو هم باید از این حالت رها شوی و به عمق و بزرگی دریا دست پیدا کنی.
هوش مصنوعی: به دیگران اجازه نده که بر تو تسلط داشته باشند و گردن را به بندگی کسی نده. در زمان مناسب، از نگاه کردن به مردم دوری کن و به الهامهای عمیقتر و بصیرتهای درونی خود توجه کن.
هوش مصنوعی: حجاب تو نمیتواند زیباییات را بپوشاند، مانند شمع که با نورش محفل را روشن میکند، تو هم باید در میان جمع خود مانند گوهری درخشان بدرخشی.
هوش مصنوعی: اگر به دنبال خوبی هستی، با نیکان و افراد خوب ارتباط برقرار کن! چون اگر باغی وجود نداشته باشد که در آن گل باشد، حتماً خارها از دیوار سر بلند خواهند کرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا به کی در خواب باشی یک زمان بیدار شو
کار بیکاران مکن رندانه خوش در کارشو
عشق او داری چو مردان از سر جان درگذر
وصل او از او بجو و ز غیر او بیزار شو
همچو منصور فنا گر بایدت دار بقا
[...]
محو چون خواهی شد آخر محو آن رخسار شو
خاک چون می گردی آخر خاک پای یار شو
برنمی دارد گرانی راه صحرای طلب
گرد هستی برفشان از خود سبکرفتار شو
در سیه کاری سرآمد روزگارت چون قلم
[...]
موی چون گردید جو گندم، دگر هشیار شو
وقت گرگ و میش صبح مرگ شد، بیدار شو!
تن ز پیری زار شد، یعنی که وقت زاریست
رخ چو سوهان شد ز چین، یعنی دگر هموار شو!
خنده رو باشی، گلی گل؛ تندخویی، خار خار؛
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.