چه کنم با صف مژگان بلا پرور او
رگ جان می زند از خیره سری نشتر او
هر که سوزد زحسد سینهٔ کین آور او
گل کند آتش نمرود ز خاکستر او
بر زمین چون گل مهتاب فتد نقش پی اش
بسکه غلتیده صفا در قدم گوهر او
رو به خلوتگه آیینه که از بیتابی
بی تو زنجیر زهم می گسلد جوهر او
ای خوش آن دیدهٔ حق بین که زنظارهٔ حسن
نبود در نظرش غیر پدیدآور او
ریزد از لاله به تحریک نسیمی بر خاک
بسکه سرشار می رنگ بود ساغر او
مرغ یاقوت پری دوش به خوابم آمد
که مرا پلک و مه گشته چو بال و پر او
عین دریای وصال است به هر چشم زدن
چون حباب آنکه هوای تو بود در سر او
می توان یافتن از نالهٔ قمری که مدام
آتشی هست نهان در ته خاکستر او
دل جویا نخورد زین غزل آرایی آب
منقبت سنج بود خامهٔ مدحتگر او
شاه مردان جهان آنکه زبان قلمم
زین دو مطلع شده پیوسته ثناگستر او
به دو عالم ندهم ذرهٔ خاک در او
عالم و هر چه در او جمله به گرد سر او
هر که شد تاج سرش خاک در قنبر او
بر فلک ناز کند بلکه به بالاتر او
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر با احساسات عمیق و توصیفاتی زیبا درباره عشق و زیبایی بیان شده است. شاعر از مژگان معشوقش که او را با درد و شوق آشنا میکند، سخن میگوید و مینویسد که این عشق جانکاه است و به شدت او را تحت تأثیر قرار داده است. او به زیباییهای معشوق اشاره میکند و میگوید که عالم بدون او بیارزش است. در نهایت، شاعر عشق را چون آتشی پنهان میبیند که هر کسی در وجود خود دارد و این عشق برای او از همهچیز ارزشمندتر است.
هوش مصنوعی: من چه کنم با صف مژگان او که بلا میآورد؟ به خاطر شجاعت و حماقتش، نیشتی از رگ جان من میزند.
هوش مصنوعی: هر کسی که از حسد میسوزد و دل پر از کینه دارد، میتواند همانند آتش نمرود، که از خاکستر به وجود آمد، باعث شکوفایی و ظهور چیزهای بزرگ شود.
هوش مصنوعی: وقتی که نور ماه بر زمین میافتد، آثار زیبایی از خود به جای میگذارد که بیانگر پاکی و صفای وجود اوست.
هوش مصنوعی: به جایی برو که آینه در آن قرار دارد، چون از دلتنگی و بیتابی برای تو، ذات آینه به هم میریزد و زنجیرهایش را میشکند.
هوش مصنوعی: چشمی که حقیقت را میبیند، چه خوب است که در نگاهی که به زیبایی دارد، هیچ چیز دیگری جز آن زیبایی را نمیبیند.
هوش مصنوعی: نسیمی میوزد که باعث میشود گلهای لاله به زمین گلهای خود را بریزند و از این رو، زمین به قدری زیبا و رنگین میشود که گویی جامی پر از رنگ و طراوت است.
هوش مصنوعی: مرغی زیبا و قرمز رنگ شب گذشته در خوابم آمد، که چشمانم و ابروهایم شبیه بال و پر او شده بود.
هوش مصنوعی: دوست داشتن تو همچون دریا است که در هر لحظه جلوهای تازه دارد، مانند حبابی که در ذهنش فقط یاد تو را دارد.
هوش مصنوعی: میتوان از نالههای غمگین قمری که همیشه در دلش آتشی مخفی وجود دارد، به درون احساسات و رنجهای او پی برد.
هوش مصنوعی: دل در جستجوی زیباییهای این شعر، از این هنر خوشنویسی سیراب نشد، زیرا که توانایی و استعداد مدحگو او مناسب این مقام نیست.
هوش مصنوعی: پادشاه سرزمینها، کسی که زبانم به خاطر او همواره در مدح و ستایشاش مشغول است.
هوش مصنوعی: من هیچ چیز در برابر ذرهای خاک از عالم خاکی را نخواهم داد، حتی اگر تمام نعمتها و زیباییهای دنیا در دور او جمع شده باشند.
هوش مصنوعی: هر کسی که به مقام والایی برسد و مورد احترام قرار گیرد، دیگران به او احترام میگذارند و حتی چیزهای بزرگتر و مهمتری را نسبت به او در نظر میگیرند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
روی زرینم از اندیشه سیمین بر او
چه کنم دیده اگر باز نبینم بر او
روی او تازه گل پر بر و رخسار مرا
نکند تازه مگر تازه گل پر بر او
به لب و بر همه با حور و پری باشم اگر
[...]
خنک آن جان که رود مست و خرامان بر او
برهد از خر تن در سفر مصدر او
خلع نعلین کند وز خود و دنیا بجهد
همچو موسی قدم صدق زند بر در او
همچو جرجیس شود کشته عشقش صد بار
[...]
هر که چون شبنم گل پاک بود گوهر او
چمن آرا کند از دامن گل بستر او
چشم بد دور ز مژگان سبکدست تو باد!
که به خون دو جهان سرخ نشتر او
هر که را برق نگاه تو کند خاکستر
[...]
گرچه عید آمده نیکوی و بنازم سر او
رفتن روزه نکوتر که خدا یاور او
چند بینیم رود زاهد و هر زهد فروش
همچو دستار زده حلقه بگرد سراو
چند یابیم چمد شیخ وگروهی بریا
[...]
آب گردید ز صدمه بدن لاغر او
گشت کاهنده به زندان بلا پیکر او
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.