کی دست زدامنت بدارم
صد بار زنند اگر بدارم
بالای تو گربلاست ایکاش
میگشت پر از بلا کنارم
دستم نرسد چو خط برآن زلف
بر باد اگر رود غبارم
دل پیش تو باختم بیک خال
بنگر چه حریف خوش قمارم
جان در نبرم زچشم مستت
درکار خود ار چه هوشیارم
درکیش توگر وفا گناه است
بیش از همه من گناهکارم
از عشق سپید رویت اخر
دانم سیه است روزگارم
جیحون به لب تو گشته مشتاق
یعنی که به لب رسیده جانم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به شدت به عشق و علاقهاش به محبوب میپردازد. او از سختیها و دردهایی که در کنار محبوبش تحمل میکند، شکایت میکند و اشاره میکند که حتی اگر بارها زخم بخورد، دست از عشق نمیکشد. شاعر در توصیف محبوبش از زیبایی و جذابیت او میگوید و به اشتباهات خود در عشق اعتراف میکند. در نهایت، او ابراز میکند که زندگیاش به خاطر عشق به محبوبش تغییر کرده و هر لحظه برای نزدیک شدن به او مشتاق است.
هوش مصنوعی: هر زمان که بخواهم از تو دست بکشم، حتی اگر بارها مرا بزنند، باز هم دست از تو برنمیدارم.
هوش مصنوعی: این دنیا برای تو پر از مشکلات و بلاهاست، کاش این دردها و سختیها در کنار من بودند.
هوش مصنوعی: اگر دستم به آن زلف معشوق نرسد، اگر غبار وجودم به باد برود، چه تاثیری خواهد داشت؟
هوش مصنوعی: دل را به تو سپردم و آن را با یک نشانه از عشق به خود مشغول کردهام. حال ببین که چقدر در این بازی عشق موفقم!
هوش مصنوعی: اگرچه هوشیار و آگاه هستم، اما نمیتوانم از نگاه مست تو جان خود را حفظ کنم.
هوش مصنوعی: اگر در عشق تو وفاداری نباشد، این بزرگترین گناه است و من از همه بیشتر گناهکار هستم.
هوش مصنوعی: از عشق چهره زیبا و معصوم تو، میدانم که روزگارم در حال سپری شدن است و این روزها برایم تاریک و غمانگیز شدهاند.
هوش مصنوعی: این بیت بیانگر احساس عمیق عشق و اشتیاق است. در آن گفته میشود که جیحون، به عنوان نمادی از یک نهر بزرگ، به لب شخص محبوب رسیده و این نشاندهندهی این است که جان عاشق نیز به شدت در yearning و انتظار است. به طور کلی، عاشق به شدت به محبوب خود نزدیک شده و این نزدیکی، جان او را پر از شوق و اشتیاق کرده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای بار خدای و کردگارم
من فضل تو را سپاس دارم
زیرا که به روزگار پیری
جز شکر تو نیست غمگسارم
جز گفتن شعر زهد و طاعت
[...]
از خواجه مظفر کریوه
امروز هزار شکر دارم
غافل نیم و یکان یکان من
بر خود شب و روز می شمارم
سر جمله آن به طبع و خاطر
[...]
الحق نه دروغ سخت زارم
تا فتنهٔ آن بت عیارم
من پار شراب وصل خوردم
امسال هنوز در خمارم
صاحب سر درد و رنج گشتم
[...]
سودا زده فراق یارم
بازیچه دست روزگارم
ناچیده گلی ز گلبن وصل
صد گونه نهاده هجر خارم
بی آنکه شراب وصل خوردم
[...]
زان دو لب چون عقیق یارم
از دیده همی عقیق بارم
کارست مرا عقیق باری
تا عشق عقیق اوست کارم
کردست سرشک من عقیقین
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.