ای که نرخ بوسهات بر ما به نقد جان کنی
جان گران شد یا که خواهی بوسه را ارزان کنی
ظلم بر کتان کند مه لیکن ای نازکبدن
تو همان ماهی که بر خود ظلم از کتان کنی
تا کی از چوگان زلف و گوی سیمین ذقن
همچو طفلم فتنه بر این گوی و آن چوگان کنی
گه از آن گو خم نمایی قامتم چوگانصفت
گه بدین چوگان مرا چون گوی سرگردان کنی
چند بر قصدم خدنگ رشک رانی از کمان
پس به کام غیر ایما زابروی و مژگان کنی
گه به عشوه زآن خدنگم گوش مالی چون کمان
گه به غمزه زاین کمانم کار صد پیکان کنی
وقتی ار بنمایی از دندان و لب مرجان و دُر
خواهی از حسرت لبم را رنجه از دندان کنی
گه از آن مرجانم از چشم افکنی در خوشاب
گه از این درم به دل خونابه چون مرجان کنی
ای بهارستان عاشق ای که با آن چهر و چشم
محفلم از لاله و نرگس بهارستان کنی
گه از آن نرگس چو لاله سازیم دل داغدار
گه بر این لاله چو دیده نرگسم حیران کنی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره احساس عشق و زیبایی است. شاعر به معشوق خود میگوید که بوسهاش بسیار ارزشمند است و او را به خاطر نازکی و زیباییاش ستایش میکند. او به بازیهای عاشقانه و عواطف ناپایدار اشاره میکند و نشان میدهد که این عشق میتواند هم شاداب و هم غمگین باشد. در ادامه، شاعر به معشوقهاش میگوید که زیباییاش مانند گلهای بهاری است و او را به دلیل تاثیرش بر دل و جانش میستاید. در کل، شعر پر از تصویرسازیهای زیبا و احساسات عمیق در مورد عشق و زیبایی است.
هوش مصنوعی: ای عشق تو که بوسهات برای ما خیلی ارزشمند است، آیا جان ما برایت مهم شده و یا اینکه میخواهی بوسه را بیارزش کنی؟
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به یک شخص نازکبدن اشاره میکند و میگوید که اگرچه ممکن است بر پارچه کتان ظلم شود، تو هم مثل آن ماهی هستی که خودت بر پارچه سختی میکنی. به عبارت دیگر، شاعر به نرمی و لطافت شخصیت اشاره میکند و از زیبایی و شکنندگی او تمجید میکند.
هوش مصنوعی: چقدر دیگر میخواهی با موهای افشان و گردنبند نقرهات مانند یک کودک، در این دنیا بازی کنی و برای هر چیزی دلبری کنی؟
هوش مصنوعی: گاهی با ناز و بازی، قامت من را به شکل زیبایی خم میکنی و گاهی هم با این چوگان، مرا مثل گوی و توپ سرگردان میکنی.
هوش مصنوعی: چند بار به هدفم تیرهایی از حسادت فرستاده میشود، پس تو با ابرو و مژههایت به دیگری اشاره میکنی و به او نشان میدهی.
هوش مصنوعی: گاهی با ناز و فریب، مثل تیرکمان، من را زیر نظر میگیری و گاهی با یک اشاره، کار صد تیر را انجام میدهی.
هوش مصنوعی: وقتی که لبهایت مانند مرجان و دندانهایت چون مروارید باشند، من از حسرت به دندانهایت فکر میکنم و برای دیدن آنها دلم میخواهد که لبم را به چنگ بیاوری.
هوش مصنوعی: گاهی اوقات با نگاه زیبایت مرا جذاب میکنی و دل من را شاد میکنی، و گاهی دیگر، با بیمهریات قلبم را زخمزده و غمگین میکنی، به گونهای که مانند مرجان، زیبا و در عین حال، آسیبپذیر میشوم.
هوش مصنوعی: ای بهار، تو عاشق واقعی هستی که با زیبایی و چهرهات، محفل را از گلهای لاله و نرگس پر میکنی.
هوش مصنوعی: گاهی دل غمگین من را مانند لالهای میسازیم، گاهی هم به این لاله مانند نرگسی مینگرم و خیره میشوم و حیران میمانم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای شکسته زلف یار از بسکه تو دستان کنی
دست دست تست اگر با ساحران پیمان کنی
گاه بر ماه دو هفته گرد مشک آری پدید
گاه مر خورشید را در غالیه پنهان کنی
گاه بی جوش از بر گلبرگ بر جوشی همی
[...]
ای نگار، از بس که اندر دلبری دستان کنی
هر زمان ما را به عشق خویش سرگردان کنی
عاشقی با تو خطر کردن بود با جان خویش
زانکه نپسندی تو دل تنها و قصد جان کنی
گه ز گرد مشک بر خورشید نقاشی کنی
[...]
دل بری ای زلف جانان و ستم بر جان کنی
از چه معنی خویشتن زنجیر نوشروان کنی
مشتری بسیار دیدم کاو ز شب میدان کند
شب تو را بینم همی کز مشتری میدان کنی
زهره پنهان کرد مر هاروت را زیر زمین
[...]
تا به کی دل را سیاه از نعمت الوان کنی؟
چند در زنگار این آیینه را پنهان کنی؟
کشتی از دریای خون سالم به ساحل برده ای
صلح اگر بانان خشک از نعمت الوان کنی
می توانی خرمنی اندوخت از هر دانه ای
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.