گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
جامی

رخت روز طرب را بامداد است

سر زلفت شب غم را سواد است

تویی کعبه به هر شهری که باشی

چو مکه نام آن خیر البلاد است

ز آه چون عمود آتشم چرخ

به هر شب چون « ارم ذات العماد» است

نکو دار اعتقاد ای دل به خوبان

که رأس المال صوفی اعتقاد است

در اقلیم عدم رو کرده جانم

ز تو در آرزوی خیرباد است

در افسون خوانی دل خال و زلفت

یکی شاگرد و دیگر اوستاد است

سگت بگذار گو رسم دویی را

که جامی در مقام اتحاد است