شمارهٔ ۴۴۷
انت شمس البقا و غیرک فی
کل شی ء سواک لیس بشی
نیست امکان بساط بوسی تو
تا نگردد بساط امکان طی
نیست جز مشت گل ز کارگهت
دست کرد خلقته بیدی
کرده وعده دوای من لب تو
چون بجویم وفای وعده ز وی
کی من این وعده کرده ام گوید
این بود آخر الدواء الکی
با تو همدم کجا تواند بود
هرکه از خود تهی نشد چون نی
پی خود گم کن از میان جامی
تا رسد فیض عشق پی در پی
🖰 با دو بار کلیک روی واژهها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها میتوانید آنها را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
🖐 شمارهگذاری ابیات | وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون) | 🔍 شعرهای مشابه (وزن و قافیه) | ارسال به فیسبوک
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
🎜 معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است ...
📷 پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی، 📖 راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
حاشیهها
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...