مکن در کشتنم زین بیش تقصیر
چو من مردم ز غم دیگر چه تدبیر
در رحمت بود روی تو بر خلق
برآن در زلف تواز مشک زنجیر
ز زخمت مرد آهوی و من از رشک
دوصید از پا درافکندی به یک تیر
ز عشقت خون دل با شیر خوردم
درین خونخواریم شد موی چون شیر
مه و سیاره را در خواب یوسف
بود خوی کرده رخسار تو تعبیر
تو خوش زی جاودان در هودج ناز
فلک گو ماه را محمل فرو گیر
خمید از بار هجرت پشت جامی
جوانا رحم کن بر حال این پیر
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و درد ناشی از آن است. شاعر از معشوقهاش میخواهد که بیشتر بر او سخت نگیرد، زیرا او به شدت از غم رنج میبرد. او بر زیبایی و رحمت معشوق تأکید میکند و از زخمهایی که در عشق خورده، سخن میگوید. شاعر حسرت عشق را به تصویر میکشد و از وفور احساساتش میگوید، از شکیبایی که در سایه معشوق انتظار دارد و از تحمیل هجرت بر جان خود به عنوان یک پیر دردمند یاد میکند. او از معشوقش درخواست رحم و نیکنوازی دارد.
هوش مصنوعی: دیگر بیش از این در کشتن من کوتاهی نکن، زیرا من به شدت از غم رنج میبرم و چه تدبیری میتوانم بیندیشم وقتی که از زندگی خستهام؟
هوش مصنوعی: چهرهات برای مردم مایهی رحمت است و زلفهای تو همچون زنجیری از مشک، دلربا و جذاب است.
هوش مصنوعی: از شدت درد تو، آهو بیتاب شده و من هم به خاطر حسادت، به یک تیر تو از پا درآمدم.
هوش مصنوعی: از عشق تو با دل خونین زندگی کردم؛ در این دنیای پر از زخم، موهایم به رنگ سفید درآمده است.
هوش مصنوعی: ماه و سیارات در خواب یوسف، به زیبایی و چهره تو مربوط میشود و تعبیر خواب آنها، به وجود تو و زیباییات برمیگردد.
هوش مصنوعی: تو در جایگاه زیبا و جاودانهای نشستهای و مانند یک ماه در دل آسمان، به زیبایی و لطف خود ادامه میدهی.
هوش مصنوعی: به خاطر بار سنگین هجرت، قامت جوانی خمیده شده است. ای جوان، به حال این پیر رحم کن و به او رحم کن.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تو آن ابری که ناساید شب و روز
ز باریدن چنانچون از کمان تیر
نباری بر کف دلخواه جز زر
چنانچون بر سر بدخواه جز بیر
نَه آهو میرمیدَ ازْ دیدنِ شیر،
نه شیر تُند گَشتَ ازْ دیدنَش سیر.
از آن چرخه که گردانَد زنِ پیر
قیاس چرخ گردنده همان گیر
بسی گفتند تا آخر به تشویر
ز سر تا پای کرد آن حال تقریر
دلم دیوانه گشت از تاب زنجیر
تنم بگداخت زین زندان دلگیر
نه شب مه بینم و نه روز خورشید
نه بر من می وزد بادی به شبگیر
زبونم کرد ایام تبه کار
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.