شمارهٔ ۲۳۶
باز گل اسباب معشوقی به بستان ساز کرد
بلبل بیدل نوای عاشقی آغاز کرد
خوش برآمد فال برگ بزم عشرت ساختن
چون صبا بهر تفؤل دفتر گل باز کرد
در چمن هر غنچه رازی داشت در دل سر به مهر
لطف باد صبح ما را واقف آن راز کرد
پای کوبان گشت گلشن کن که بهر مقدمت
سبزه هر جای از حریر سبز پای انداز کرد
از شکوفه بس که شد شاخ درخت آراسته
اهل دل را در هوایش مرغ جان پرواز کرد
سبزه برزد از زمین سرگل نمود از شاخ روی
بس که بلبل رفتگان باغ را آواز کرد
کرد فرش شاهدان دراعه را در پای گل
زاهد خود بین که عیب رند شاهد باز کرد
روح حافظ را صبا ز انفاس جامی تحفه برد
از خراسان چون گذر بر خطه شیراز کرد
آن سخندان لطف لفظ و دقت معنی چو دید
آفرین بر جودت طبع سخن پرداز کرد
🖰 با دو بار کلیک روی واژهها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها میتوانید آنها را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
🖐 شمارهگذاری ابیات | وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف) | 🔍 شعرهای مشابه (وزن و قافیه) | ارسال به فیسبوک
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
🎜 معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است ...
📷 پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی، 📖 راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
حاشیهها
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...