در هوای عشق بازم دل پرواز کرد
بار دیگر عاشقی جانم ز سر آغاز کرد
بر در او بس که بنشستم درآخر آن صنم
رحم کرد و آن در بسته برویم باز کرد
چون درون رفتم بخلوتخانه بزم شهود
وه چه دلداری که با من دلبر طناز کرد
چون ز نقش غیرخالی دید او لوح دلم
در سرای انس با خود جان ما دمساز کرد
هرکه از خلقان چو عنقا در جهان عزلت گزید
مرغ جانش در هوای لامکان پرواز کرد
هرکه بیند از همه عالم جمال روی او
در نهان و آشکارا با خودش همراز کرد
در جمال نوربخشش چون اسیری شد فنا
از بقای بی زوالش بانوا و ساز کرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
لاله بر نرگس چو مهر و دوستی آغاز کرد
ابر خرم مجلسی از بهر ایشان ساز کرد
ابر چون می خورد هر یک مست گشت و ناز کرد
چون هزار آواز قصد نغمت و پرواز کرد
ایخداوند ایکه از رفعت همای همتت
بر فراز گنبد گردون نشیمن ساز کرد
هر کجا میزان عدل شاملت شاهین نمود
از سر گنجشگ عاجز ظلم باشه باز کرد
دشمن از تیر تو چون زاغ کمان شد گوشه گیر
[...]
باز گل اسباب معشوقی به بستان ساز کرد
بلبل بیدل نوای عاشقی آغاز کرد
خوش برآمد فال برگ بزم عشرت ساختن
چون صبا بهر تفؤل دفتر گل باز کرد
در چمن هر غنچه رازی داشت در دل سر به مهر
[...]
هر که در گلشن چو شبنم چشم عبرت باز کرد
بی توقف از جهان رنگ و بو پرواز کرد
داشت بیدردی به زندان تن آسانی مرا
زخم تیغ او در رحمت به رویم باز کرد
گر سبک سازی چو عیسی از علایق خویش را
[...]
تا مرا تعلیم عشق او نواپرداز کرد
هر سر مو کز تنم سر زد، صدای ساز کرد
مدعای عندلیب ما نمی دانیم چیست
در گلستانی که مرغ بیضه هم پرواز کرد
گرم عاشق پروری کرد از وفا او را دلم
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.