هر که در گلشن چو شبنم چشم عبرت باز کرد
بی توقف از جهان رنگ و بو پرواز کرد
داشت بیدردی به زندان تن آسانی مرا
زخم تیغ او در رحمت به رویم باز کرد
گر سبک سازی چو عیسی از علایق خویش را
می توان با بیضه زین بستانسرا پرواز کرد
کرد حلاجی کمان دار عبرت پنبه اش
هر تنک ظرفی که چون منصور کشف راز کرد
عشق آخر انتقام خویش از یوسف کشید
گرچه در آغاز چندی بر زلیخا ناز کرد
گرچه در کهسار خندان بود کبک مست ما
از ته دل خنده در سرپنجه شهباز کرد
در دل است آن کس کزاو آفاق عالم روشن است
باخت چشم آن کس که این آیینه را پرداز کرد
شد زچشم شور دریا آب در کامش گره
تا صدف لب پیش ابر نوبهاران باز کرد
از نصیحت ناله گردون نوردم پست شد
گوشمال این ساز سیر آهنگ را ناساز کرد
ناخن شاهین سراسر می رود در سینه ام
بر میان نازکش تا بهله دست انداز کرد
جبهه واکرده مفتاح زبان بسته است
صفحه آیینه طوطی را سخن پرداز کرد
هر که صائب معنی رنگین به لفظ تازه بست
باده شیراز را در شیشه شیراز کرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به تمثیلها و تصاویر زیبایی از عشق و عبرت پرداخته است. او از افرادی صحبت میکند که با گشایش چشم عبرت، از دنیای مادی فاصله گرفته و به پرواز در عالم معنوی میپردازند. او اشاره میکند که زخمهایی که به ظاهر دردناک هستند، میتوانند در حقیقت برکاتی باشد و به آرامش روحی منجر شوند.
شاعر به عشق نیز اشاره میکند و آن را همواره با درد و انتقام توأم میداند، مثلاً عشق یوسف و زلیخا. او همچنین به زیباییهای طبیعت و تأثیرات آن بر روح انسان میپردازد و میگوید آن که با دل و نیت پاک به جهان نگاه کند، میتواند روشنایی و زیبایی را ببیند.
در نهایت، شاعر با بیان اینکه هر کسی معنایی رنگین به کلمات میبخشد، به قدرت کلام و عشق در هنر و ادبیات اشاره میکند و به زیبایی باده شیراز نیز اشاره دارد. در کل، شعر به شوق و زیبایی روح انسانی و ارتباط آن با عشق و معرفت میپردازد.
هوش مصنوعی: هر کسی که در باغ بهشت مانند شبنم، با دیدی عبرتآمیز به اطراف نگاه کند، بدون تأخیر از این دنیا و تمام زیباییها و رنگها میگذرد و به سمت کمال و حقیقت پرواز میکند.
هوش مصنوعی: زندانی را داشت که از درد و رنج بیخبر بودم، اما زخم تیغ او به نوعی رحمت بر من نازل شد و باعث شد تا حقیقتی را در زندگیام ببینم.
هوش مصنوعی: اگر بتوانی مانند عیسی از وابستگیها و تعلقات خود رهایی یابی، میتوانی با شجاعت و آزادگی به اوجها پرواز کنی.
هوش مصنوعی: در این بیت به شخصیت حلاج اشاره میشود که با کمانداری خود، تجربهها و عبرتها را از چنگال تنهایی و ظرفهایی که ظرفیت کمتری دارند، بیرون میکشد. او مانند منصور، که رازهای عمیقتری را آشکار کرده، میتواند حقیقت را نشان دهد و با کوچکترین ابزارها، فلسفههای بزرگ را درک کند.
هوش مصنوعی: عشق در نهایت از یوسف انتقام گرفت، هرچند در ابتدا مدتی به زلیخا توجه نشان داد.
هوش مصنوعی: در حالی که کبکی در کوهستان با شادی و سرخوشی زندگی میکند، ما از عمق وجودمان خنده را در کار ما از آن پرنده شکارچی (شهباز) احساس کردیم.
هوش مصنوعی: آن شخصی که دلش روشن است، سبب روشنایی آسمانها و جهان است. اما چقدر بیخود است کسی که به صفحه این آیینه نگاه کند و آن را نبیند.
هوش مصنوعی: به خاطر تأثیر نگاه حسود، آب دریا به دهانش گره خورده است تا آنکه صدف لبش را در برابر ابرهای بهاری بگشاید.
هوش مصنوعی: از نصیحت دیگران خسته شدم و احساس میکنم که دنیا با من میانهای ندارد. در این حال، آهنگ زندگیام تغییر کرده و دیگر نمیتواند به خوبی پیش برود.
هوش مصنوعی: ناخن شاهین به آرامی در دل من فرود میآید، در حالی که دلبرم را نوازش میکند تا بتواند به او نزدیکتر شود.
هوش مصنوعی: در اینجا سخن دربارهی موقعیتی است که در آن، راهی برای بیان یا بیان احساسات وجود ندارد. زبان انسان همچون درب بستهای است که نیاز به کلیدی برای بازشدن دارد. همچنین، تصویرسازی از طوطی که گفتار را بازگو میکند، نمادی از انتظاری است که در آن زیبایی و هنر بیان، در جایی مسدود مانده و نیاز به راهی برای بیان خود دارد.
هوش مصنوعی: هر کسی که توانسته باشد معناهای زیبا و رنگارنگ را با کلمات تازه بیان کند، مانند این است که شراب شیراز را در شیشهای از همان شیراز ریخته است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
لاله بر نرگس چو مهر و دوستی آغاز کرد
ابر خرم مجلسی از بهر ایشان ساز کرد
ابر چون می خورد هر یک مست گشت و ناز کرد
چون هزار آواز قصد نغمت و پرواز کرد
ایخداوند ایکه از رفعت همای همتت
بر فراز گنبد گردون نشیمن ساز کرد
هر کجا میزان عدل شاملت شاهین نمود
از سر گنجشگ عاجز ظلم باشه باز کرد
دشمن از تیر تو چون زاغ کمان شد گوشه گیر
[...]
باز گل اسباب معشوقی به بستان ساز کرد
بلبل بیدل نوای عاشقی آغاز کرد
خوش برآمد فال برگ بزم عشرت ساختن
چون صبا بهر تفؤل دفتر گل باز کرد
در چمن هر غنچه رازی داشت در دل سر به مهر
[...]
در هوای عشق بازم دل پرواز کرد
بار دیگر عاشقی جانم ز سر آغاز کرد
بر در او بس که بنشستم درآخر آن صنم
رحم کرد و آن در بسته برویم باز کرد
چون درون رفتم بخلوتخانه بزم شهود
[...]
روزه نزدیک است می باید کلوخ انداز کرد
زاهدان خشک را رندانه از سر باز کرد
تا رگ ابر بهار و رشته باران بجاست
چنگ عشرت را به قانون می توانی ساز کرد
گلعذاران از هوا گیرند چشم پاک را
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.