تو تنگ چشمی آن شوخ بین چو ناز کند
که چشم سوی محبان به صرفه باز کند
چو التماس نگاهی کنم بپوشد چشم
چو آن بخیل که در بر گدا فراز کند
کند ز زود شدن روز وصل را کوتاه
شب فراق ز دیر آمدن دراز کند
مرو به صومعه گو روی خود گشاده مباد
که روی اهل حقیقت سوی مجاز کند
چه سود روی به محراب کردنم چو مرا
خیال ابروی او رخنه در نماز کند
به هر کسی شود آمیخته چو شیر و شکر
به سان آتش و آب از من احتراز کند
مخواه چاره ز کس جامیا که کار آنست
که بی میانچی اغیار کارساز کند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دربارهی حساسیت و تنگنظری عاشق نسبت به معشوق است. شاعر احساس میکند که ناز و زیبایی معشوق باعث میشود تا نگاهها و روابط دیگران را نادیده بگیرد. او نگران است که معشوق به او نگاهی نکند و از اینرو، شب فراق و دوری از وصال برایش طولانی و سخت میشود. شاعر همچنین به اهمیت حقیقت و دوری از مجاز اشاره میکند و میگوید حتی در عبادت نیز خیال معشوق مانع خلوص نیتش میشود. در نهایت، او از دیگران درخواست میکند بدون واسطه و کمک دیگران وارد این دنیا نشود، زیرا کار عشق نیاز به راهنمایی دارد.
هوش مصنوعی: تو با دیدهی تنگ و باریکت، مانند آن معشوق زیبایی که وقتی ناز کند، به راحتی میتواند توجه عاشقان را به خود جلب کند.
هوش مصنوعی: وقتی که از کسی خواهش میکنم نگاهی به من بیندازد، او چشمانش را میپوشاند، مانند بخیلی که نمیخواهد چیزی به گدا بدهد.
هوش مصنوعی: زمانی که روز به وصال میرسد، به خاطر اینکه سریعتر میآید، شب جدایی کوتاهتر میشود؛ اما اگر دیر بیاید، شب فراق طولانیتر خواهد شد.
هوش مصنوعی: به جایی نرو که چهرهات را نشان دهی، چرا که ممکن است چهرهی واقعیتداران را به سوی ظاهر و غیرواقعی بکشاند.
هوش مصنوعی: چه فایدهای دارد که من به عبادت و نماز مشغول شوم وقتی که تصور و یاد ابروی او در دل و ذهنم مزاحم میشود؟
هوش مصنوعی: هر کسی که با من آمیخته شود، مانند ترکیب شیر و شکر است، اما باید از من دوری کند مانند ترکیب آتش و آب.
هوش مصنوعی: از کسی راه حل نخواه، زیرا کارها آنگونه که باید، بدون واسطه دیگران به نتیجه میرسد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چو چشم مست تو آغاز کبر و ناز کند
بسا که بر دلم از غمزه ترکتاز کند
مرا مکش، که نیاز منت بکار آید
چو من نمانم حسن تو با که ناز کند؟
مرا به دست سر زلف خویش باز مده
[...]
کسی که نسبت قدّت به سرو ناز کند
چگونه باز به روی تو دیده باز کند
چه جای سرو که شمشاد باغ جنّت را
نمی رسد که به قدّ تو پا دراز کند
مپوش دیده ز رویم که بخت برگردد
[...]
اگر نه چشم من آن دلنواز باز کند
مرا ز هر دو جهان کیست بی نیاز کند
میان نازک او را نگاه موی شکاف
مگر به پیچ وخم از زلف امتیازکند
فغان که چشم بد آفتاب کم فرصت
[...]
مرا مکش که نیازِ منت به کار آید
چو من نباشم حسن تو بر که ناز کند
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.