شنیده ام که به گل بلبل سحرخوان گفت
که شکر نعمت صبح وصال نتوان گفت
درون غنچه چرا خون و جیب گل چاک است
اگر نه مرغ چمن داستان هجران گفت
سماع لحن مغنی خوش است وین نکته
ز شاخ سرو سهی قمری خوش الحان گفت
چو ذوق باده وحدت نیافت جان حکیم
ازان چه سود که بر نفی شرک برهان گفت
دلی که یافت به شب زندگی ز جام صبوح
نشان زخضر و سیاهی و آب حیوان گفت
زمانه نغمه عشاق و اشکریزی شان
چو دیده قصه نوح و حدیث طوفان گفت
غذای خویش کن از ترک لقمه کین معنی
بود خلاصه هر حکمتی که لقمان گفت
مبند لب ز نصیحت که مور بهر حذر
به همسران خبر از مقدم سلیمان گفت
بود شکایت جام زفهم مستمعان
خوش آن که نکته مرموز با سخندان گفت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به زیبایی و لطافت عشق و جانفشانی اشاره دارد. او به بلبل میگوید که نمیتوان شیرینی وصال را وصف کرد و از غم هجران گل و غنچه میگوید. همچنین به آواهای دلنشین طبیعت و مواجهه با حقیقت وجود اشاره میکند. حکیم نمیتواند از شرک برهاند و دل حقیقت را در فقدان باده وحدت مییابد. شاعر به عشق و درد عاشقان و تأثیر زمان بر زندگی آنها میپردازد و اهمیت نصیحت و حکمت را از زبان لقمان بیان میکند. در نهایت، او به اهمیت بیان نکتههای عمیق و مرموز در کلام اشاره میکند.
هوش مصنوعی: شنیدهام که بلبل به گل گفت که نمیتوان از نعمت صبح وصال با شیرینی کلام صحبت کرد.
هوش مصنوعی: در درون غنچه، حسرت و اندوهی پنهان وجود دارد و چرا گلی که در جیب من است، آسیب دیده است؟ اگر این طور نیست، پس چرا پرنده باغ از جدایی سخن میگوید؟
هوش مصنوعی: شنیدن آواز خوشخوان خوشایند است و این نکته را پرندهای نازک و زیبا از شاخه سرو بیان کرده است.
هوش مصنوعی: وقتی که جان حکیم ذوق و لذت باده ی وحدت را تجربه نکرد، چه فایده دارد که در بحثهای علمی و فلسفی، بر نفی شرک و جدا کردن آن از حقیقت، استدلال کند؟
هوش مصنوعی: دلی که در شب زندگیاش از جام سرخ شراب نشانهای از سبزی و تیرهگی و آب حیات پیدا کرده است.
هوش مصنوعی: زمانه واقعا در حال بیان داستان عشق و غمهای عاشقان است، همانطور که داستان نوح و طوفان را روایت میکند.
هوش مصنوعی: غذای خود را از بلای کینه دور کن، زیرا این راز در واقع استنباط هر دانشی است که لقمان گفت.
هوش مصنوعی: دهان خود را از نصیحت کردن ببند زیرا مانند مور که برای حفظ خود به همسرش خبرهایی میدهد، انسانها نیز باید از کسانی که در خطر هستند، خبر داشته باشند و احتیاط کنند.
هوش مصنوعی: شکایت جام، از درک ناآگاهان است، خوشا به حال کسی که نکتههای پنهان را با دانایی بیان کند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
شنیدهام سخنی خوش که پیرِ کنعان گفت
فِراق یار نه آن میکند که بتوان گفت
حدیثِ هولِ قیامت که گفت واعظِ شهر
کنایتیست که از روزگارِ هجران گفت
نشانِ یارِ سفرکرده از کِه پُرسم باز
[...]
صبا حکایت زلف مرا پریشان گفت
سیاهکاری شوریده باز نتوان گفت
خط غبار که تعلیق ثلث عارض تست
محققش بتوان نسخ خط ریحان گفت
نسیم طرهّ سنبل به هم برآمده یافت
[...]
بیا که هاتف میخانه دوش پنهان گفت
به من حکایتی از سر می که نتوان گفت
چو گشت واقف ازین حال پیر باده فروش
میم به تهنیه داد و به لطف و احسان گفت
که ای گدای خرابات ناامید مباش
[...]
بناله صبحدمم بلبل خوش الحان گفت
که از جفای گل آن میکشم که نتوان گفت
بگوش جان دلم این نکته دوش پنهان گفت
غمیست عشق که نتوان نهفت و نتوان گفت
جگر خراش از آن شد صفیر مرغ اسیر
[...]
بر آستانه اش امشب خوشم که جانان گفت
که دوش قصه ی محرومی تو دربان گفت
شد آشکار، ز کم ظرفی حریفان راز
وگرنه پیر مغان آنچه گفت پنهان گفت
غم نهانی من گفت با رقیب و دریغ
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.