باده صاف و محتسب با باده نوشان در مصاف
یا غیاث المستغیثین نجنا مما نخاف
دم به دم گر خون دل پالایم از مژگان چه عیب
چون ننوشد مست ناز من به جز میهای صاف
شاهد معنی درون پرده عزت یکی ست
در لباس صورت افتاده ست چندین اختلاف
دین ما عشق است ای زاهد مگو بیهوده پند
ما به ترک دین خود گفتن نخواهیم از گزاف
بیش ازین تاب ملامت نیست در عشقت مرا
روی خود بنمای تا زاهد مرا دارد معاف
هرگز از سر میانت یک سر مویی نبرد
گرچه آمد عقل در حل دقایق موشکاف
بازگشت از کعبه شیخ شهر و جامی هم چنان
جامی می بر کف به کوی میفروشان در طواف
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر در مورد عشق و بادهنوشی است و به تضاد میان زهد و عشق اشاره دارد. شاعر از مبارزه با محتسب و دوری از قضاوتهای زاهدان سخن میگوید و نشان میدهد که عشق او فراتر از دین و قید و بندهاست. او بر این باور است که عشق واقعی در درون است و نمیتوان آن را با ظاهر سنجید. همچنین، شاعر از دوری از ملامتها و نشان دادن عشق خود به محبوب سخن میگوید و به نوعی میخواهد آزادی خود را از قیدهای زاهدانه اعلام کند. در نهایت، او به عیش و نوش و عشق ورزیدن در کنار مینوشان تأکید میکند.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف فضایی میپردازد که در آن نوشیدن باده (شراب) و لذتبردن از آن با فشاری به نام محتسب (پاسبان شراب) همراه است. گویا بادهنوشان در مبارزهای با این فشار قرار دارند. شاعر به دعا و درخواست کمک از خدای بزرگ نیز اشاره میکند و از او میخواهد تا آنها را از آنچه که میترسند، نجات دهد.
هوش مصنوعی: هر لحظه که از دل خود رنج میکشم و اشک میریزم، چه اشکالی دارد اگر عشق من مستی نمیکند جز با شراب خالص.
هوش مصنوعی: زبان حال این بیت به این معناست که حقیقت و زیبایی واقعی در پس پردهای از عظمت و عزت نهفته است و در ظواهر متفاوتی که به نظر میرسد وجود دارد، تنها یک حقیقت یگانه وجود دارد. این نشان میدهد که آنچه در ظاهر میبینیم ممکن است متفاوت و متنوع باشد، اما در واقع همه آنها از یک حقیقت بنیادی نشأت میگیرند.
هوش مصنوعی: دین ما عشق است، ای زاهد! بیهوده نصیحت نکن. ما نمیخواهیم به خاطر حرفهای بیپایه دین خود را رها کنیم.
هوش مصنوعی: دیگر بیشتر از این توان تحمل سرزنش را در عشق تو ندارم. پس روی زیبای خود را به من نشان بده تا زاهد هم مرا ببخشد.
هوش مصنوعی: هرگز از میانت، حتی به اندازه یک مو هم کم نکن. هرچند که عقل در حل مسائل پیچیده بتواند کمک کند.
هوش مصنوعی: شیخ شهر پس از بازگشت از کعبه، همچنان جامی در دست دارد و در حال طواف در کوچههای میفروشان است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بادهام صافست و مطرب صاف و ساقی صاف صاف
با سه صاف این چنین کس در نیاید در مصاف
گفت مشاطه که: زلفش بافتم، حسنش فزود
زلف او از پر دلی در تاب شد، گفتا: مباف!
ما ازین غمها نمینالیم، ای جان و جهان
[...]
حیدر آسا جان کافر کیش در روز مصاف
ذوالفقار روح را ایدل برآور از غلاف
همچو کرم پیله بر خود می تنی از حرص و آز
عنکبوتی نیستی در خانه دنیا مباف
باده صافی بنوش ای ساقیان صاف بین
[...]
گر بگرد کعبه کوی تو باشد یک طواف
آن یکی بهتر ز صد حج پیاده بی گزاف
در هوای حور و جنت زاهد از دیدار ماند
با چنین جهلی ز دانش میزند بیهوده لاف
ذوق عشقت در نمی یابد مذاق زاهدان
[...]
نیست بر آیینه دُردیکشان گرد خلاف
میتوان چون جام می دیدن ته دلهای صاف
زان شراب لعل سرگرمم که کمتر قطرهاش
سوخت کام لاله آتش زبان را تا به ناف
باده بیدرد از میخانه دوران مجوی
[...]
ای به گرد روضه ات هر شب ملایک در طواف
دشمنان را زنگ بسته تیغ باشد در غلاف
تا علم شد در جهان شمشیر دینت چون هلال
سینه ات با نیک و بد ماننده آئینه صاف
بت پرستان را بتان شد سرنگون در بتکده
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.