من سرو ندیدم که به بالای تو ماند
بالای تو سروی ست که گل می شکفاند
مگذار که این عاشق دلسوخته بی تو
یک لحظه بماند که به یک لحظه نماند
ترسم که به کام دل دشمن بنشینم
تا آن که فلک با تو به کامم بنشاند
فریاد که از تشنگی ام جان به لب آمد
کس نیست که آبی به لب تشنه چکاند
ترسم که یک امشب که تو در خانه مایی
از بوی سر زلف تو همسایه بداند
فریاد که بیداد ز حد بردی و از تو
فریاد رسی نیست که دادم بستاند
وقت است که بیدار شود دیده بختم
وز چنگ غم و درد و عذابم برهاند
دیوانه در سلسله گر بوی تو یابد
دیوانه شود سلسله در هم گسلاند
مشتاق پریشان که دلش پیش تو باشد
خواهد که کند صبر ولیکن نتواند
آسان شود این مشکل و روشن شود این شب
کاحوال جهان جمله به یک حال نماند
مانند جلال آنکه به سختی بنهد دل
هم عاقبتش بخت به مقصود رساند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر احساس عاشقانه و دلسوخته خود را به تصویر میکشد. او از زیبایی و جاذبه محبوبش سخن میگوید و به بلندی و شکوفایی او مانند سرو اشاره میکند. از نگرانیهای خود میگوید که مبادا بیمحبوب بماند و دلتنگیاش به مرز جنون برسد. همچنین او از تشنگی و عطش خود برای دیدن محبوبش گلایه میکند و از بیعدالتی و مصائب مینالد. شاعر امیدوار است که روزی از غم رهایی یابد و به وصال محبوب برسد. در نهایت، او به این نکته اشاره میکند که مشکلات و دردها میتوانند به راحتی حل شوند و زندگی به حالت نیکویی بازگردد.
هوش مصنوعی: هیچ درخت سرو زیبایی را ندیدم که به پای تو برسد؛ بلندی و زیبایی تو همانند سروی است که گلها را میرویاند.
هوش مصنوعی: اجازه نده که این عاشق بیتاب در غیبت تو حتی برای یک لحظه و تنها بماند، چون ممکن است همان یک لحظه برایش بسیار سخت و دردآور باشد.
هوش مصنوعی: میترسم که برای خوشحالی و رضایت دشمن خودم به خواستههایم برسم، تا زمانی که آسمان و سرنوشت با تو مرا خوشحال کند.
هوش مصنوعی: کسی صدای مرا نمیشنود که از تشنگی به لب مرگ رسیدهام و هیچکس نیست که جرعهای آب به من دهد.
هوش مصنوعی: من نگرانم که امشب که تو در خانه من هستی، بوی خوش موهایت باعث شود همسایهها متوجه حضور تو شوند.
هوش مصنوعی: ای فریاد که ظلمت و بیعدالتی از حد گذشت، و از تو هیچگونه یاری و کمکی نیست که من فریاد میکنم و تو چیزی نمیگویی.
هوش مصنوعی: زمانی فرا رسیده که چشمانم باید بیدار شود و از چنگال غم، درد و عذاب رهایی یابد.
هوش مصنوعی: اگر دیوانه در زنجیرهای خود بویی از تو را حس کند، به جنون خواهد افتاد و زنجیرهایش را خواهد شکست.
هوش مصنوعی: عاشقی که دلش همیشه پیش توست، میخواهد صبر کند اما نمیتواند.
هوش مصنوعی: این مشکل به راحتی حل خواهد شد و این شب تاریک روشن خواهد شد، طوری که وضعیت جهان همگی تغییر خواهد کرد و به یکسان نخواهد ماند.
هوش مصنوعی: کسی که با عزت و شکوه دل را به زحمت بیندازد، در نهایت بختش او را به هدفش میرساند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گر شاه جهان قصۀ من بنده بخواند
زین قصه همی حالت من بنده بداند
داند که میان دو سفر بندۀ درویش
بی یاوری شاه چه بیچاره بماند
زان همت چون دریا ، وز آن کف چون ابر
[...]
بر سبزه همی آب روان آب دواند
وز شاخ همی باد خزان برگ فشاند
این هیچ کس از آئینه چین نشناسد
وان هیچ کس از زر ورق باز نداند
همچون تن دل رفته ز تیمار جدائی
[...]
آن شاخ چه شاخ است به زلفین تو ماند
جز مجلس احرار جهان جای نداند
خواهد چو سر زلفک تو مشک فشاند
خواهد که مرا با تو به یک جای نشاند
تدبیر کند بنده و تقدیر نداند
تدبیر به تقدیر خداوند چه ماند
بنده چو بیندیشد پیداست چه بیند
حیلت بکند لیک خدایی بنداند
گامی دو چنان آید کو راست نهادست
[...]
آن را که غمی چون غم من نیست چه داند
کز شوق توام دیده چه شب میگذراند
وقت است اگر از پای درآیم که همه عمر
باری نکشیدم که به هجران تو ماند
سوز دل یعقوب ستمدیده ز من پرس
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.