کدام درد که ننهاد بر دلم گردون
کدام غم که نخوردم من از زمانه دون
کدام حسرت و جوری ندیده ام به جهان
کزان ستم رخ جان را نکرده ام گلگون
کدام سرو سهی کاو نرفت از چشمم
که در فراق نپالوده ام ز مژگان خون
چه کرده ام من بیچاره کم جزا اینست
مگر ز بخت بدست این و طالع وارون
برفت لیلی خوش منظرم ز دیده از آن
شدم ز درد فراقش بدین صفت مجنون
کسی که افعی هجرانش زخم بر دل زد
گمان مبر که شفا یابد از هزار افسون
به آب دیده تصوّر که آتش دل من
فرو نشیند لیکن همی شود افزون
به روی چون زر من اشک سیم می بینی
مگر که غافلی ای جان من ز ریش درون
جهان بسوخت در این درد و بر جهان دل خلق
که چون به سر برد آخر درین مصیبت چون
جواب داد که چونم که کس مباد چو من
نه روزگار و نه دلدار و تن ذلیل و زبون
ولی امید به بخشایش خدا دارم
که آورد تنم از آتش گنه بیرون
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بتی که سجده برد پیش او مه گردون
به نیکوئی بر او نیکوان دیگر دون
بدان دو لاله مصقول دل کند مشغول
بدان دو سنبل مفتول دل کند مفتون
اگر نوان و نگونست زلف او چه عجب
[...]
چو اشک ابر به گل برچکیده بینم خوی
بر آن دو عارض گلگون و آن دو زلف نگون
شگفت نیست ز آتش بکاهد آب ولی
ز آتش دلم آب دو دیده گشت فزون
چرا فروخته تر باشد آتش رخ تو
[...]
شدست روز همه خلق فَرّخ و میمون
به روزگار شه نیکبخت روزافزون
شه زمانه ملکشاه کافرید خدای
همیشه طالع او سعد و طلعتش میمون
به طلعتش همه ساله منورست زمین
[...]
چو از حدیقهٔ مینای چرخ سقلاطون
نهفته گشت علامات چتر آینه گون
ز نقشهای عجیب و ز شکلهای غریب
صحیفه های فلک شد چو صحف انگلیون
جناح نسر و سلاح سماک هر دو شدند
[...]
زهی محل رفیعت ز حد و هم بیرون
نهاده گوشه مسند بر اوج نه گردون
امام مشرق و اقضی القضاه روی زمین
که مثل تو ننماید سپهر آینه گون
خرد نداند گفتن مناقب تو که چند
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.