گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
جهان ملک خاتون

در حسرت روی آن نگارم

خون جگر از دو دیده بارم

پایم به غم زمانه در بند

از دست برفت کار و بارم

از دست جفای چرخ باری

آشفته چو زلف آن نگارم

جانم به لب آمد از فراقش

روزی ز غمش هزار بارم

چون یاد کنم ز روزگاران

کو روز و کجاست روزگارم

بودیم عزیز جان و دلها

و امروز چو خاک راه خوارم

بردار مرا ز خاک راهت

زنهار چنین روا مدارم

کردیم خطا و جرم بسیار

ای دوست به عفو درگذارم

از دامن لطف دست امّید

آخر تو بگو که چون بدارم

بسیار کست به جای من هست

من جز تو در این جهان ندارم

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode