گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
جهان ملک خاتون

سالها در عشق تو خون خورده ام

رنجها از دست هجران برده ام

تا مگر بینم دمی رخسار تو

جان و دل ایثار پایت کرده ام

مردم چشمم که بینایی دروست

از غم هجرانش بس آزرده ام

در فراق رویت ای زیبا نگار

من ز دیده خون دل آورده ام

از شراب وصل تو جامی مراد

ای دو چشم من بگو کی خورده ام

من گلی بودم به بستان جهان

وین زمان از هجر تو پژمرده ام

از غم هجران او بیرون فتاد

ای عزیزان راز دل از پرده ام

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode