گنجور

 
جهان ملک خاتون

سالها در عشق تو خون خورده ام

رنجها از دست هجران برده ام

تا مگر بینم دمی رخسار تو

جان و دل ایثار پایت کرده ام

مردم چشمم که بینایی دروست

از غم هجرانش بس آزرده ام

در فراق رویت ای زیبا نگار

من ز دیده خون دل آورده ام

از شراب وصل تو جامی مراد

ای دو چشم من بگو کی خورده ام

من گلی بودم به بستان جهان

وین زمان از هجر تو پژمرده ام

از غم هجران او بیرون فتاد

ای عزیزان راز دل از پرده ام

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
انوری

هیچ دانی ارشدالدین کز کف و طبع تو دوش

من چه شربتهای آب زندگانی خورده‌ام

آن ندانم تا تو چون پرورده‌ای آن قطعه را

این همی دانم که من زان قطعه جان پرورده‌ام

گرچه ایمانم بدان خاطر قوی بوده است و هست

[...]

عطار

در ادب خود را بسی پرورده‌ام

همچو مرتاضان ریاضت کرده‌ام

مشاهدهٔ بیش از ۲۷ مورد هم آهنگ دیگر از عطار
حکیم نزاری

نسخه ای از ذکر جمعی کرده ام

از شراب دوست کامی خورده ام

قاسم انوار

مهوشان روم را آزرده ام

نا خوشان شوم را پرورده ام

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه