چون ندادم آن ستمگر کام دل
تا به کی باشم چنین در دام دل
روی بنما با همه جور و جفا
تا شود یک لحظه ام آرام دل
ای صبا از روی دلداری ببر
پیش آن جان و جهان پیغام دل
گو من از دست فراقت سوختم
چون درین سودا بپختم خام دل
روی چون خورشید تو صبح جهان
زلف شبرنگ تو باشد شام دل
پسته لعل تو باشد عید روح
چشم مخمور جهان بادام دل
من ز وصلت باز محرومم چرا
دشمنم باشد چنین ناکام دل
از شراب وصل خویشم مست کن
گر ز لعل دوست باشد جام دل
هست از آغاز عشقت آتشی
در جهان تا چون شود فرجام دل
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به یأس و ناامیدی خود از عشق و جدایی میپردازد. او از ستمگری معشوق میگوید که به خواستههایش پاسخ نمیدهد و از این بابت دلتنگ و در دام احساسات گرفتار است. شاعر از معشوق میخواهد که حتی با تمام مشکلات، یک لحظه او را آرام کند. او در درد جدایی و عدم وصال به سر میبرد و احساس میکند که عشقش مانند آتش درون او را میسوزاند. از معشوق میخواهد که حال او را دریابد و او را مست از عشق کند. شاعر زیبایی و جذابیت معشوق را با تصاویری زیبا مانند خورشید و زلف شبرنگ توصیف میکند و در نهایت به آتش عشق و عواقب آن اشاره میکند.
هوش مصنوعی: از آنجا که نتوانستم به خواستهام از آن ظالم برسم، تا چه زمانی باید در این تنگنا و رنج بمانم؟
هوش مصنوعی: لطفاً با تمام حالات و رفتارهای مختلف خود، خودت را به من نشان بده، تا شاید در یک لحظه دل من آرام بگیرد.
هوش مصنوعی: ای نسیم، با لطافتی که داری، این پیام دل را به آن محبوب و عزیزم برسان.
هوش مصنوعی: من از شدت درد جداییات به آتش میافتم، زیرا در این عشق ناپخته و خام هستم.
هوش مصنوعی: چهرهی تو مانند خورشید است و صبح را روشن میکند، در حالی که موهای تیرهات مانند شبی است که دل را در خود غرق میکند.
هوش مصنوعی: پستهای که به رنگ قرمز است، نشانهی شادی و سرور روح من است. چشم خمار من در دنیای پر از زیباییها مانند بادام دل، روشن و شاداب است.
هوش مصنوعی: من هنوز از وصال محبوب محروم هستم، پس چرا باید دشمنم اینقدر ناامید و ناکام باشد؟
هوش مصنوعی: مرا با نوشیدن شراب وصل محبوب سیراب کن، اگر جام دل از لعل و رنگ دوست پر شود.
هوش مصنوعی: از همان ابتدا که عشق تو آغاز شد، آتشی در این دنیا شعلهور گردید، تا اینکه سرانجام دل چه سرنوشتی پیدا کند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
او چو خود را مینیابد کام دل
تو نیابی هم از او آرام دل
جمله عالم جرعه نوش جام دل
از مکان تا لامکان یک گام دل
در صبوری حاصل آید کام دل
صبرکن خواهی اگر آرام دل
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.