عهد کردم که ازین پس ندهم دل به خیال
که مرا جان به لب آمد ز خیالات محال
ره خواب من دلداده خیالت بربست
تا تنم کرد خیال تو به مانند خیال
سر و جان و دل و دین در سر کارت کردم
خون ما بر تو نگویی که که کردست حلال
رحمتی بر من سرگشته ی دلسوخته کن
چون رسیدست ملال من مسکین به کمال
قسمم هست به چشم خوش آهووش او
به مه روی وی آنک به دو ابروی هلال
بر رخ همچو گل و عارض همچون سمنش
به دو زلفست معنبر و لبش آب زلال
به شب وصل و لب تشنه ی مشتاقانش
به قد خوب خرامش به چمن همچو نهال
که مرا در شب هجران رخ چون قمرش
هست از جان و دل و هر دو جهان بی تو ملال
گفت چون بلبل شوریده به عشق رخ گل
برو ای عاشق بیچاره ازین بیش منال
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر تصمیم گرفته است که دیگر خود را درگیر خیالات نکند، زیرا این خیالات باعث درد و رنج او شدهاند. دلش شیدای محبوب است و در خوابهایش فقط او را میبیند. او تمام وجودش را به عشق محبوب خود سپرده و این عشق برایش بسیار عمیق و پایدار است. شاعر از محبوبش خواهش میکند که به او رحم کند و او را از این دلسردی نجات دهد. محبوب او دارای زیباییهای خاصی است و این زیباییها به شدت چشمنواز و دلانگیز هستند. شاعر به شدت عاشقانه در غم دوری محبوب به سر میبرد و احساس میکند که بدون او زندگی برایش بیمعنا و پر از ملال است. در انتها، شاعر به یاد بلبل عاشق میافتد که به خاطر عشقش ناله میکند و از درد جدایی میگوید.
هوش مصنوعی: تصمیم گرفتم که دیگر به خیالها دل نبندم، زیرا این خیالات بیپایه جانم را به لب آورده است.
هوش مصنوعی: راه خواب من به خاطر تصویر تو بسته شد، چون خیال تو تمام وجودم را پر کرده است و مرا به نوعی از خواب و تصور برده است.
هوش مصنوعی: من همه وجودم را برای تو فدای کردهام و جان و دل و ایمانم را در این راه گذاشتهام، اما تو نباید بگویی که چرا این خون بر تو ریخته شده است.
هوش مصنوعی: بر من که در سردرگمی و درد دل غرق شدهام رحمتی نازل کن، چرا که اندوه من به اوج خود رسیده است.
هوش مصنوعی: به چشمان زیبای او قسم میخورم، چهرهاش همانند ماه است و آن دو ابروی هلالش زیباییاش را دو چندان کرده است.
هوش مصنوعی: چهرهاش زیبا و مانند گل است و صورتش به خوشبویی سمن میماند. دو زلفش جذاب و پر معنی است و لبهایش مانند آبی زلال و شفاف به نظر میرسند.
هوش مصنوعی: در شب، عاشقان به انتظار وصالش نشستهاند و لبهایشان تشنه است. زیبایی و لطافت او همچون نهالی در چمنگاه در حال ناز و غزلخوانی است.
هوش مصنوعی: در شبی که از معشوق دورم، چهرهاش همچون ماه زیباست. من با تمام وجودم و با تمام احساساتم، بدون او احساس غم و ناراحتی میکنم.
هوش مصنوعی: بلبل گفت: ای عاشق غمگین، در عشق گل زیبایی ناله نکن، از این بیشتر غم نخور.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا گرفتم صنما وصل تو فرخنده به فال
جز به شادی نسپردم شب و روز ومه و سال
چه بود فالی فرخنده تر از دیدن دوست
چه بود روزی پیروزتر از روز وصال
بینی آن زلف سیاه از بر آن روی چو ماه
[...]
از هری گر سوی اوغان شوی، ای باد شمال
باز گویی ز هری پیش ملک صورت حال
گویی: آن شهر، کجا بود دل بخت بدو
شادمان همچو دل مرد سخی وقت نوال
بی تو امروز همی نوحه کند بخت برو
[...]
چه بود بهتر و نیکوتر از این هرگز حال
داد پیدا شد و پنهان شد بیداد و محال
باز رفته بکنار و شده آواره غراب
یافته شیر نیستان و شده دور شگال
ماه چونان شده کو را نبود هیچ خسوف
[...]
حاجب بوم یکی از سپید است بفال
. . . ایگانش چو جلاجل شده دمش چو دوال
خاصه را صید گرفتار میان چنگال
عامه مردم را داده از آن صید حلال
ای ترا کرده خداوند خدای متعال
داده جان و خرد و جاه و جوانی و جمال
حق آنرا که زبر دست جهانی کردت
که مرا بیهده بیجرمی در پای ممال
بکرم یک سخن بنده تامل فرمای
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.