سرو بستان خجل ز رفتارت
شرم دارد شکر ز گفتارت
تا به چند ای نگار شهرآشوب
می کُشم نفس و می کشم بارت
ای طبیب دلم چه شد آخر
که نپرسی ز حال بیمارت
شرمسارم ز مردم دیده
چند جویم به اشک آزارت
گل وصل تو با دگر یاری
من دلخسته چون خورم خارت
گر به تیغم زنی از آن بازو
شوم از جان فدا دگر بارت
یک سر مو اگر فروشندت
به جهانی منم خریدارت
زآن دو زلف و دو چشم پر فتنه
از دل و جان شدم گرفتارت
هم نگاهی به سوی ما می کن
تا نگهبان بود نگه دارت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر با زبانی عاشقانه و احساسی به عشق و ناراحتیهای خود اشاره میکند. او از خجلت سرو بستان به خاطر رفتارهایش و از شرم گل به خاطر صحبتهای شیرینش میگوید. شاعر از معشوقهش میخواهد که به حال دلش توجه کند و از درد و رنجی که بر او میگذرد، اطلاعی بگیرد. او احساس شرمساری از نگاه مردم دارد و در عین حال به عشق و وابستگیاش به محبوبش اشاره میکند. شاعر با توصیف زیبایی معشوق و احساس فداکاری، عشقش را به تصویر میکشد و از او میخواهد که نگاهی به او بیندازد و حافظش باشد. حافظه او به زیباییهای محبوبهاش و آثار عشقاش اشاره دارد و از فداکاریاش در راه عشق سخن میگوید.
هوش مصنوعی: سروهای باغ از رفتار تو خجالت میکشند و گلهای شیرین از سخنان تو شرمندهاند.
هوش مصنوعی: تا کی باید به خاطر تو که دنیا را به هم ریختهای، نفس بکشیم و بار گران ناامیدی را به دوش بکشیم؟
هوش مصنوعی: ای پزشک دلم، چرا دیگر از حال و احوال بیمار خود نمیپرسی؟
هوش مصنوعی: موجب شرمساری من است که از مردم خواسته باشم که با چشمان اشکین خود، درد و رنج تو را ببیند.
هوش مصنوعی: محبت و وصال تو برای من مانند گل است و من با دل شکستگیم چون دوری تو را تحمل میکنم.
هوش مصنوعی: اگر با شمشیرم بزنی، از آن بازو جانم را فدای تو میکنم، این بار دیگر.
هوش مصنوعی: اگر یک تار موی تو را به قیمت کل جهان بفروشند، من آن را میخرم.
هوش مصنوعی: به خاطر آن دو زلف و چشمان فریبندهات، تمام دل و جانم به دام تو افتاد.
هوش مصنوعی: به من نگاهی بینداز تا بتوانم به خوبی از تو مراقبت کنم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چون تو غافل نشینی از کارت
نبود لطف ایزدی یارت
من ز پیکانِ تیر تیمارت
آه نکنم ز بیم آزارت
ای شکر خوشهچین گفتارت
سرو آزاد کرد رفتارت
بس که طوطی جان بزد پر و بال
ز اشتیاق لب شکر بارت
خار در پای گل شکست هزار
[...]
ای شکسته بنقشِ رخسارت
سرِ پرگارِ وهم در کارت
همه صورت گرانِ چین یابند؟
تا بچینند دردِ رخسارت
نکند جز که شوق دیدارت
خانهٔ صبر عاشقان غارت
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.