کیست به عالم مرا غیر غمت دستگیر
ای بت نامهربان هان ز غمم دستگیر
ای تو خداوند و ما از دل و جان چاکرت
هم نظر مرحمت باز مگیر از فقیر
گر بکشی بندهام ور ننوازی غمین
چاره بجز صبر نیست کز تو ندارم گزیر
روی تو برگ سمن بوی تو مشک ختن
قد تو سرو چمن سایه ز ما برمگیر
باد سحر گوییا میوزد از کوی دوست
زآنکه جهان مست شد باز ز بوی عبیر
ای دل مسکین برو بر سر کوی وفا
روی مگردان ز کس گر بزنندت به تیر
گفت خِرَد ترک کن عشقِ بتان، چون کنم؟
کرد به لطف آن صنم جان جهانی اسیر
در غم هجران او صبر و دل من کجا
چون بشکیبد مرا دیده از آن بی نظیر
صبر مفرما مرا در غم هجران او
چون کند آخر بگو طفل صبوری ز شیر
هست بسی خوبروی در همه آفاق لیک
کس نبود در جهان چون بت من دلپذیر
کعبهی جان و جهان در طلب وصل تو
خار مغیلان بود پای دلم را حریر
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به معشوقی مینگرد که جز غم او، کسی به فریادش نمیرسد. او از معشوق میخواهد که در دل پریشانیاش با مهربانیاش کمک کند. شاعر در حالی که به زیباییهای معشوق اشاره میکند، از درد فراق و هجرانش مینالد و میگوید که اگرچه صبر بر او دشوار است، چارهای جز صبر ندارد. او معشوق را منحصر به فرد میداند و به اندازه وسعت عشقش به او، دلش از غم و اندوه پر است. در پایان، شاعر بر این باور است که طلب وصال معشوق تنها خواستهاش است و بقیه محرم به دل او نمیتوانند باشند.
هوش مصنوعی: کیست که در این دنیا به جز تو، دلسوز و یاریام باشد، ای معشوق بیرحم! ناگفته نماند که از غم و اندوهم کمکم کن.
هوش مصنوعی: ای محبوب من، تو که پروردگار هستی و ما با تمام وجود خود خدمتگزار تو هستیم، لطف خود را از فقیران دریغ مکن.
هوش مصنوعی: اگر مرا بکشید یا نوازش نکنید، چیزی جز صبر ندارم، زیرا از شما راهی برای فرار ندارم.
هوش مصنوعی: زیبایی تو مانند برگ سمن است و عطر تو مانند مشک ختن. قامت تو همچون سرو در باغ است، پس سایهات را از من دور مکن.
هوش مصنوعی: به نظر میرسد باد صبحگاه از سوی خانهی دوست میوزد، زیرا بوی خوش عطر در جهان پخش شده و همه را شاداب و مست کرده است.
هوش مصنوعی: ای دل نادان، برو به خیابان وفا و مرو از آن جا که اگر کسی به تو آسیبی رساند، اهمیت نده و برگرد.
هوش مصنوعی: عشق به معشوقان زیبا را رها کنم، اما چگونه میتوانم در برابر محبت و لطف آن محبوب مقاومت کنم که جان من به عشق او گرفتار شده است؟
هوش مصنوعی: در غم جدایی او، صبر و دل من کجا؟ چون چشمم به آن بینظیر بیفتد، چه بر من میگذرد.
هوش مصنوعی: ناامیدی مرا در غم دوری او تحمل نکن، زیرا در نهایت، صبر مثل یک کودک است که هنوز از شیر مادر جدا نشده است.
هوش مصنوعی: در دنیا افراد زیبا و جذاب زیادی وجود دارند، اما هیچکدام از آنها به اندازهی محبوب و دلنشین من نیستند.
هوش مصنوعی: در جستجوی وصالت، کعبهی روح و دنیا همچون خار مغیلان است و پای دلم را مانند حریر میسازد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
عمر که بیعشق رفت هیچ حسابش مگیر
آب حیاتست عشق در دل و جانش پذیر
هر که جزِ عاشقان ماهی بیآب دان
مرده و پژمرده است گر چه بود او وزیر
عشق چو بگشاد رخت سبز شود هر درخت
[...]
ای پسر دلربا وی قمر دلپذیر
از همه باشد گریز وز تو نباشد گزیر
تا تو مصور شدی در دل یکتای من
جای تصور نماند دیگرم اندر ضمیر
عیب کنندم که چند در پی خوبان روی
[...]
زگوهر افشان سحاب برناگیهان پیر
پران از رعب سیل سنگ بچرخ اثیر
آب بزیر گیاه آینه اندر حریر
برق بابرسیاه عکس فکن در غدیر
شهی که اندر غدیر به حکم حی قدیر
گرفت بازوی او شه بشیر و نذیر
نمود بر کائنات همه صعیر و کبیر
که کرده بر مومنان خدا علی را امیر
غره غرای اوست قالی بدر منیر
زرای بیضا ضیاش خود بفلک مستشیر
شه صفت و شه نژاد شیر دل و شیر گیر
بهتر جمع کبار مهتر جم غفیر
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.