نکهت خطّست یا بوی بنفشه یا عبیر
یا نسیم زلف دلدارم که باشد دلپذیر
بوی زلفت چون بنفشه سود می دارد عظیم
در دماغ جان من زان روی باشم ناگزیر
جان ز من خواهی نگارا تا فرستم پیش کش
زآنکه می دانی بجز جان هیچ نبود با فقیر
با وجود این همه فقر و بلای فاقه هم
جان به نزد همّت صاحبدلان باشد حقیر
راست می پرسی ز ما چون قامت او سرو نیست
جز خیال روی او ما را نباشد دستگیر
در حدم ناید قدش زیرا که باشد بی عوض
در خیالم نگذرد از بس که باشد بی نظیر
من جوانی داده ام بر باد عشق از جور یار
تا نگویی یک زمان آسوده ام از چرخ پیر
صبر فرمایی مرا در عاشقی مشکل بود
طفل راه عشق تو چون صبر بتواند ز شیر
من به امیدی دهم جان تا نظر بر ما کند
آه اگر لطفش نباشد در جهانم دستگیر
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و زیبایی معشوق است. شاعر با توصیف عطرهای خوش، مانند بوی بنفشه و نسیم زلف محبوب، حالتی دلپذیر و شیرین را توصیف میکند. او احساس میکند که این عطرها جانش را تسخیر کرده و برایش چشمپوشی از جان در عشق دشوار است. شاعر از فقر و بلای عشق سخن میگوید و میداند که هیچ چیز از جان ارزشمندتر نیست. او به زیبایی معشوق و نقش آن در زندگیاش اشاره میکند و ابراز میدارد که آرزو دارد تا روزی نظر معشوق را جلب کند، اما در عین حال نگران است که در غیاب محبت او، زندگیاش بیمعنا شود.
هوش مصنوعی: این بیت به زیبایی و دلنشینی عطر گلها و نسیم اشاره دارد و بیان میکند که بوی خوشی که به مشام میرسد، ممکن است ناشی از گل بنفشه، عطر خوش یا نسیم زلف معشوق باشد که برای دل شیرین و خوشایند است. در واقع، شاعر احساس خوشایندی را از این عطرها و نسیمها در قالب محبت و زیبایی عشق بیان میکند.
هوش مصنوعی: بوی موی تو مانند عطر بنفشه برای من بسیار خوشایند است و در روح و جانم تأثیر عمیق دارد. از این رو ناچارم از تو دور نشوم.
هوش مصنوعی: عزیزم، اگر بخواهی، جانم را برایت میفرستم. چون میدانی که جز جان چیزی ندارم که به فقیر تقدیم کنم.
هوش مصنوعی: با وجود تمام فقر و مشکلات، هنوز هم جانم نزد کسانی که همت و اراده قوی دارند، ارزشمند است.
هوش مصنوعی: سوالی که از ما میکنی صحیح است، اما قامت او مانند سرو نیست. تنها خیال چهره او ما را نمیتواند یاری کند.
هوش مصنوعی: قد او آنقدر بلند و زیباست که به هیچ دلیلی نمیتوانم آن را توصیف کنم و هرگز نمیتوانم او را از فکر خود بیرون کنم، زیرا او واقعا بینظیر است.
هوش مصنوعی: من جوانیام را در عشق هدر دادهام و به خاطر بیعدالتی معشوق، هرگز نمیتوانم بگویم که یک لحظه از غم روزگار و مشکلات، راحت و آسودهام.
هوش مصنوعی: صبر کردن در عشق تو برای من سخت است، مانند اینکه کودک در راه رسیدن به عشق تو بتواند صبر کند، همانطور که او نمیتواند از شیر دور شود.
هوش مصنوعی: من با امیدی جانم را فدای او میکنم تا نگاهی به ما بیندازد؛ آه، اگر او لطفی نکند، در این جهان کسی به کمکم نخواهد آمد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا سپاه گل هزیمت شد ز خیل ماه تیر
از ترنج افروخت بستان چون سپهر از ماه تیر
با منقط سیب گوئی نار کفته کرده جنگ
این بخست آنرا بتیغ و آن بخست اینرابتیر
کان بتن بر کفته دارد زخمها از تیغ مهر
[...]
مهرگان مهربان باز آمد و عصر عصیر
کنج باغ و بوستان را کرد غارت ماه تیر
بدره بدره زریابی زیر پای هر درخت
توده توده سیم بینی در کنار هر غدیر
از فراق نوبهاران در دل نارست نار
[...]
پیر شد طبع جهان از گردش گردون پیر
تیر زد بر خیل گرما لشکر سرمای تیر
تا هوا سنجاب پوشید و حواصل کوهسار
گلبن از دیبا برهنه است و گلستان از حریر
حُلّه بافان را برون کردند گویی از چمن
[...]
ای سنایی جهد کن تا پیش سلطان ضمیر
از گریبان تاج سازی وز بن دامن سریر
تا بدین تاج و سریر از بهر مهرویان غیب
هر زمانی نوعروسی عقد بندی بر ضمیر
با چنین تاج و سریر از بهر دارالمُلکِ سِرّ
[...]
ای مجیر دین ایزد ، کایزدت بادا مجیر
در معالی بی عدیلی ، در مکارم بی نظیر
داعی اعمال را کف جواد تو مجیب
خایف ایام را سعی جمیل تو مجیر
بدسگالان را خلاف امر تو بئس القرین
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.