مرا چون خاک راهت خوار مگذار
تویی یارم مرا بی یار مگذار
اگر یاری تو با من کار ما را
به کام خاطر اغیار مگذار
دلم دزدید زلف دلفریبت
نگهدارش بدان طرّار مگذار
اگر زلفت به روی تو برآشفت
ز لعلش کن دوا بیمار مگذار
چه سرمستست چشم دلفریبت
دلم دردست آن خونخوار مگذار
دلم مجروح شد از جور ایام
دل ما را چنین افگار مگذار
دو زلف دلفریبت را ز خوبی
به روی خویشتن بسیار مگذار
عزیزی دیده ام ای دیده ی من
ز لطفت این چنینم خوار مگذار
گل وصل تو ای سلطان خوبان
ازین پس تو به دست خار مگذار
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مکن، فرمان شاهان خوار مگذار
زگلرخ در ره خود خار مگذار
مرا یارا چنین بییار مگذار
ز من مگذر مرا مگذار مگذار
به زنهارت درآمد جان چاکر
مرا در هجر بیزنهار مگذار
طبیبی بلک تو عیسی وقتی
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.