گنجور

 
جهان ملک خاتون

دل عاشق چرا شیدا نباشد

به عشق اندر جهان رسوا نباشد

نگویی تا بکی ای شوخ دلبند

تو را پروای وصل ما نباشد

به بستان ملاحت سرو باشد

ولی چون قد او رعنا نباشد

کدامین دیده در وی نیست حیران

مگر چشمی که او بینا نباشد

ز شوقش در جهان یکتا شدم من

ولی با ما دلش یکتا نباشد

نه دل باشد که باشد غافل از یار

نه سر باشد که پر سودا نباشد

به نوعی از جهان دل در تو بستم

که با غیر توأم پروا نباشد

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode