بر عاشقان رویت چندین جفا نباشد
زین بیش جور کردن بر ما روا نباشد
ما بر جفایت ای جان یکباره دل نهادیم
زان رو که دلبران را هرگز وفا نباشد
عهدی که کرد با من بشکست همچو زلفش
کردن خلاف عهدش آیین ما نباشد
خالی نگشت هرگز یاد تو از ضمیرم
وز دیده ام خیالت یک دم جدا نباشد
هر شب من و خیالش در گفت و گوی هجریم
آری حکایت ما بی ماجرا نباشد
ما کرده ایم جان را در کار مهر لیکن
آیین مهربانی رسم شما نباشد
چشم جهان چو دریا گشت از فراق و دانم
گر پا نهد خیالش در دیده جا نباشد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این غزل به احساسات عمیق و دردناک عاشقانه خود میپردازد. او بیان میکند که عشق و زیبایی معشوقهاش حتی با جفا و بیوفاییاش نیز تاثیرگذار و غیرقابل فراموشی است. هرگز یاد معشوق از ذهن و دل او پاک نمیشود و او در خیال او زندگی میکند. شاعر از شکستن عهد و پیمانهای عاشقانه میحشد و میگوید که تحمیل زخم و جفا از سوی معشوق، بر دل عاشق روا نیست. در نهایت، او بیان میکند که علیرغم تمام دردها و جداییها، عشق و محبت او به معشوق در وجودش جاری و پایدار است.
هوش مصنوعی: بر عاشقان تو نباید بیش از این سختی و ظلم و جفا روا باشد، اینکه بیشتر از این به ما ستم شود جایز نیست.
هوش مصنوعی: ما به خاطر تو، ای جان، یکباره دل بر کنارت گذاشتیم، چون میدانیم که دلبرها هرگز وفادار نمیمانند.
هوش مصنوعی: عهد و پیمانی که او با من بسته بود، به همان سادگی که زلفش را به هم میریزد، شکسته است. خلاف این کردار نباید به عنوان روش و سنت ما در نظر گرفته شود.
هوش مصنوعی: یاد تو هرگز از ذهنم نرفته و خیال تو همیشه در برابر چشمانم حاضر است.
هوش مصنوعی: هر شب من و خیال او در صحبت و گفتگو هستیم و به نوعی در دنیای خودمان زندگی میکنیم. داستان ما حتماً باید اتفاقاتی داشته باشد و بیحادثه نیست.
هوش مصنوعی: ما جان خود را در راه محبت صرف کردهایم، اما روال و شیوه محبتورزی شما اینچنین نیست.
هوش مصنوعی: چشمانم بهاندازهی دریا از دوری او پر از اشک شده است و میدانم اگر خیال او بر چشمانم بنشیند، جایی برای آن نخواهد بود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هرگز کسی به خوبی چون یار ما نباشد
مه را نظیر رویش گفتن روا نباشد
موئی چنان خمیده چشمی چنان کشیده
در چین به دست ناید و اندر ختا نباشد
با او همیشه ما را جز لاله در نگیرد
[...]
ما را ز آشنایان، غیر از جفا نباشد
با هیچ کس در این عهد، کس آشنا نباشد
چون چشم کس نپوشد، از روی خلق عالم؟
کامروز دستگیری، غیر از عصا نباشد!
باهم گر آشنایند خلق زمانه، اما
[...]
تا مشرب محبت ننگ وفا نباشد
باید میان یاران ما و شما نباشد
بر ما خطا گرفتن از کیش شرم دور است
کس عببکس نبیند تا بیحیا نباشد
با هرکه هرچه گویی سنجیده بایدت گفت
[...]
یا رب چون من به غربت کسی مبتلا نباشد
در پیش چشم دشمن بیاقربا نباشد
عباس من کجایی ای مهربان برادر
جای تو اندرین دشت پیاد چرا نباشد؟
ای مونس غریبان سقای غم نصیبان
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.