بوی مهرت به مشام من شیدا نرسد
گنج وصل تو به هر بی سر و بی پا نرسد
حاکمی گر بکشی بنده و گر بنوازی
منع در مصلحت شاه گدا را نرسد
راستی سرو سهی گرچه به قد می نازد
لیک با قدّ تواش دعوی بالا نرسد
من بی دل چه کنم چون ز تو دور افتادم
آه اگر وامق بیچاره به عذرا نرسد
تا کیم وعده فردا دهی امروز برآر
کام بیچاره مبادا که به فردا نرسد
به تمنّای سر زلف تو جان داد دلم
آه اگر دست و دل من به تمنّا نرسد
نیست امّید بر احوال جهانم که جهان
آخرالامر به وصل تو رسد یا نرسد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این غزل یک شاعر عاشق را توصیف میکند که در آرزوی وصال معشوق خود به سر میبرد. شاعر به ناامیدی و دوری از معشوق اشاره میکند و میگوید که بوی محبت او به او نمیرسد و گنجِ وصال معشوق در دسترسش نیست. او احساس میکند که حتی اگر حاکمی بخواهد او را خوشحال کند، باز هم به او کمکی نمیکند. شاعر به زیبایی و قامت معشوق اشاره میکند، ولی معتقد است که هیچ چیز نمیتواند به آن زیبایی برسد. همچنین از دوری از معشوق و درد جدایی سخن میگوید و به انتظار وعدههای ناپایدار اشاره دارد. او در پایان احساس میکند که به وصال معشوق نخواهد رسید و امیدی به بهبود اوضاع ندارد.
هوش مصنوعی: عطر محبت تو به من نمیرسد و گنج محبت تو هرگز به کسانی که بیدست و پا هستند، نمیرسد.
هوش مصنوعی: اگر پادشاهی بندهاش را تنبیه کند یا مورد عطف محبت قرار دهد، در هر صورت هیچکس نمیتواند از مصلحت او جلوگیری کند، حتی گدایان هم نمیتوانند در این موضوع تاثیر بگذارند.
هوش مصنوعی: سرو بلند و زیبا هرچند به قامت خود میبالد، اما هیچگاه نمیتواند با قامت تو رقابت کند.
هوش مصنوعی: من بدون دل چه کار میتوانم بکنم وقتی از تو دور شدهام. آه، اگر وامق بیچاره نتواند به عذرا برسد.
هوش مصنوعی: تا کی میخواهی به فردا وعده بدهی؟ امروز را به انجام برسان و نیاز این بیچاره را برآورده کن، مبادا که فردا به دست نیاید.
هوش مصنوعی: دل من به خاطر زیبایی و جذابیت موهای تو زندگیاش را فدای عشق میکند. آه که ای کاش دست و دل من به آنچه آرزو دارم نرسد.
هوش مصنوعی: من به وضعیت این جهان امیدی ندارم؛ زیرا نمیدانم که آیا در پایان کار به وصال تو دست مییابم یا نه.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
آه اگر دست دل من به تمنا نرسد
یا دل از چنبر عشق تو به من وانرسد
غم هجران به سویتتر از این قسمت کن
کاین همه درد به جان من تنها نرسد
سروبالای منا گر به چمن برگذری
[...]
مله را آستر خسقی و والا نرسد
همه کس را بجهان منصب والا نرسد
کس نپوشید ببالای قبا پیراهن
انکه را زیر بود جای ببالا نرسد
جامه صوف کتان گرچه بریسد باریک
[...]
هیچ شب تیر غمت بر دل شیدا نرسد
که فغانم به مه آهم به ثریا نرسد
آن که وصل تو ز امروز به فردا انداخت
دارم امید کز امروز به فردا نرسد
سنگ بر سینه زنان می رود و ناله کنان
[...]
ناخلف را بکسی فخر ز آبا نرسد
نسب گوهر بی آب بدریا نرسد
رشته طول امل عارف روشندل را
راست چون رشته شمعست بفردا نرسد
بخت چون سدره کام شود عاشق را
[...]
گر ز دنیا بکشی پای، چنان دور بکش
که اگر سعی کنی، دست به دنیا نرسد
من کجا، دسترس قیمت وصل تو کجا
ترسم از مفلسی ام کار به سودا نرسد
خنده گر بر در و دیوار جهان ریخته است
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.