دردمندی چه شود گر به دوایی برسد
بی نوایی ز وصالت به نوایی برسد
تا به کی روی بتابی ز من بی سر و پا
آخر از دور مرا نیز دعایی برسد
می دهم جان مگر از خوان وصالت روزی
هم به گوش دل من بانگ صلایی برسد
باز گویم که نه او شاه جهانست کجا
وصله ای از شب وصلت به گدایی برسد
دل بدادیم ز دست و نرسیدیم به دوست
می دهم جان مگر این کار به جایی برسد
ز تو چون بر دل من بوی وفایی نرسد
مپسند ار به من خسته بلایی برسد
ای طبیب از من دل خسته نظر باز مگیر
که مگر دردم از این در به شفایی برسد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از درد و رنج خود میگوید و آرزو دارد که روزی به وصال محبوبش برسد. او از احساس بینوایی و دوری مینالد و میگوید که اگرچه در عشق دچار مشکل شده، اما هنوز امید دارد که دعایی از دور برایش برسد. شاعر درخواست میکند که حتی یک نشانه از وفای محبوبش به او برسد. در نهایت، او از طبیب میخواهد که به دل خستهاش نگاهی اندازد تا شاید دردم درمان شود. این متن نشاندهندهی عمق احساسی و عاطفی شاعر در مواجهه با عشق و دوری است.
هوش مصنوعی: کسی که در رنج و درد است، اگر به درمانی دست پیدا کند، چه میشود؟ یا اگر بیپول و تنگدست باشد و به عشق تو دست یابد، چه تغییراتی در زندگیاش ایجاد خواهد شد؟
هوش مصنوعی: چقدر باید منتظر بمانم تا تو از من دور نشوی و به من توجهی کنی؟ امیدوارم روزی دعایی برای من هم بفرستی.
هوش مصنوعی: جانم را فدای تو میکنم، فقط امیدوارم روزی صدای محبتت به گوش قلبم برسد.
هوش مصنوعی: من میگویم که او پادشاه دنیا نیست که وصلهای از شب وصال به کسی که گداست، برسد.
هوش مصنوعی: دل را به باد دادیم و نتوانستیم به محبوب برسیم. هر چند که جانم را میدهم، امیدوارم که این تلاش نتیجهای داشته باشد.
هوش مصنوعی: چنانچه بوی وفا از تو به دل من نرسد، نباید ناراحت شوی اگر بلا و دشواری بر من بیفتد.
هوش مصنوعی: ای پزشک، لطفاً نگاهی به دل خستهام ننداز، شاید دردم با این نگاه تو درمان شود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
وقت آن شد که ز خورشید ضیایی برسد
سوی زنگی شب از روم لوایی برسد
به برهنه شده عشق قبایی بدهند
وز شکرخانه آن دوست نوایی برسد
این همه کاسه زرین ز بر خوان فلک
[...]
آخر این درد دل من به دوایی برسد
عاقبت ناله شبگیر بجایی برسد
آخر این سینه دلگیر غم آباد مرا
روزی از روزنه غیب صفایی برسد
بر درت شب همه شب یاوه در آنم چو جرس
[...]
کی بود کی که ز خوان تو صلایی برسد
وز نوال تو نوایی به گدایی برسد
مرض شوق تو شد صعب و ازان جان نبرم
گر نه از وعده وصل تو شفایی برسد
کوه غم شد دلم و نام تو گویم با او
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.