گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
جهان ملک خاتون

بامدادان که سر از خواب گران برگیرد

چشم مخمور بتم شیوهٔ دیگر گیرد

هر که لب بر لب جان بخش تو ساید به صبوح

هیچ شک نیست که او زندگی از سر گیرد

رخ چون سیم من خسته جگر ای دل و دین

دیده هر شب ز غم عشق تو در زر گیرد

سخنی هست مرا راست چو قد خوش یار

پیش آن سرو سمن بوی اگر درگیرد

کز جهان برخورد و از دو جهان غم نخورد

هرکه آن قامت و بالای تو در بر گیرد

از سر لطف و خداوندی جانان چه شود

اگر او بار فراق از دل ما برگیرد

گر زلال شب وصلت بزنی بر دل ما

دلبرا زآتش عشق تو جهان درگیرد