گنجور

 
جهان ملک خاتون

کجا دل در غمت آرام گیرد

کجا با درد تو درمان پذیرد

گرش لطفت بگیرد دست و میلی

کجا از عشق تو یک دم گزیرد

روا داری که مسکینی غریبی

به درد عشق تو از غم بمیرد

چرا لطف تو دست ناتوانی

به وصل خویشتن یک دم نگیرد

گرم از وصل ننوازی زمانی

یقین کاندر جهان طوفان بگیرد

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode