صبا بویی ز تو سوی من آورد
جزاک الله که جانم با تن آورد
ز تیغ غمزه ات آهوی وحشی
خراج چشم تو بر گردن آورد
رخت را مه نمی گویم که مه را
شعاع روی تو در خرمن آورد
گریبان مرادم دست بگرفت
که با لطف تو پا در دامن آورد
شرار آتشین این دل تنگ
خلافی در وجود آهن آورد
هوای کوی آن مه روی ما را
دگرباره به سوی مأمن آورد
نمی دانم چه بویست این مگر باد
پیامی از جهان سوی من آورد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از بویی صحبت میکند که از محبوبش به سوی او میآید و این بو جان او را زنده میکند. او به زیبایی محبوبش اشاره میکند و بیان میکند که زیبایی چشمهای او بر دل او تأثیر عمیقی گذاشته است. شاعر همچنین با حسرت و شور و شوق به یاد محبوبش میافتد و تأثیر عشقش را بر زندگیاش توصیف میکند. در نهایت، او متوجه میشود که این بوی خوش ممکن است پیامی از جهان باشد، که او را به یاد محبوبش میاندازد.
هوش مصنوعی: باد صبحگاهی بویی از تو به من آورد. خداوند پاداشت دهد که جانم را با وجودم به من هدیه کرد.
هوش مصنوعی: از نگاه فریبندهات، آهوی وحشی برای جلب توجه و رضایت تو، بار سنگینی را بر گردن خود حمل کرد.
هوش مصنوعی: من لباس زیبای ماه را به تو نمیگویم، زیرا نور چهرهات آنقدر درخشان است که ماه را در سایه خود قرار میدهد.
هوش مصنوعی: چشم امیدم به تو افتاده است و با مهربانیات مرا به سوی خود میکشی.
هوش مصنوعی: آتش شوق و احساسات قوی این دل خسته، توانسته است به چیزی که در وجود آهنی پیدا میشود، تفاوتی ایجاد کند.
هوش مصنوعی: هوای زیبا و دلنشین آن معشوق دوباره ما را به سمت مکانی امن و آشنا میکشاند.
هوش مصنوعی: نمیدانم این بوی خوش از کجاست، شاید باد پیامی از دنیای دیگری برای من آورده باشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای بزرگی که همت تو شکست
بر دل و پشت چرخ دون آورد
قدر از راستی انصافت
سقف افلاک راستون آورد
هرکه آورد رو بخصمی تو
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.