گنجور

 
جهان ملک خاتون

از کجا آمد این مبارکباد

که جهانی فدای جانش باد

بوی زلف نگارم آورده‌ست

کرد از این بوی خوش جهانی شاد

جان ما تازه گشت از این نکهت

کرد جان و دلم ز غم آزاد

جان شیرین کنیم از غم او

ای عزیزان و هرچه باداباد

یار مهروی را وفا نبود

یارب این رسم در جهان که نهاد

در زبانش جفا و دل بی مهر

حاصلش چیست عشق بی بنیاد

بندهٔ قامتش ز جان گشتم

تا بدیدم قدی چو سرو آزاد

 
 
 
کاشی‌چینی - بازی جورچین ایرانی
رودکی

شاد زی با سیاه‌چشمان، شاد

که جهان نیست جز فسانه و باد

ز آمده شادمان بباید بود

وز گذشته نکرد باید یاد

من و آن جعدموی غالیه‌بوی

[...]

شهید بلخی

گر فراموش کرد خواجه مرا

خویشتن را به رقعه دادم یاد

کودک شیر‌خواره تا نگریست

مادر او را به مهر شیر نداد

فرخی سیستانی

هر که بود از یمین دولت شاد

دل بمهر جمال ملت داد

هر که او حق نعمتش بشناخت

میر مارا نوید خدمت داد

طاعت آن ملک بجا آورد

[...]

مشاهدهٔ ۳ مورد هم آهنگ دیگر از فرخی سیستانی
ابوالفضل بیهقی

پادشاهی برفت پاک سرشت‌

پادشاهی نشست حورنژاد

از برفته‌ همه جهان غمگین‌

وز نشسته‌ همه جهان دلشاد

گر چراغی ز پیشِ ما برداشت‌

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه