گنجور

 
جهان ملک خاتون

تا جهان باشد به کام پادشه هر روز باد

دایماً بر دشمنان خویشتن پیروز باد

روزگار دشمنانش همچو شب بادا سیاه

وز ازل شبهای وصل یار او چون روز باد

جاه او برتر ز کیوان و حسود جاه او

همچو شمع مجلس او در گداز و سوز باد

من ز جان و دل دعای حضرتش گویم ولی

ای نصیب جان خصمش ناوک دلدوز باد

دشمن جاه و جلالش گر نخواهد عمر او

در لگن سوزان و گریان هر شبی تا روز باد

جور تابستان نخواهی با زمستانت چه کار

ای هوای ملک تو معمور چون نوروز باد

گرچه زان حضرت بعیدم لیک در شبهای قدر

من ز جان گویم تو را هر شب، شب تو روز باد

باد نوروزی بیاراید جهانی را به لطف

روح در تن می فزاید موسم نوروز باد

گرچه در تاریکی هجرت به جان آمد دلم

شمع رخسار چو ماه تو جهان افروز باد

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
جهان ملک خاتون

یار ما شبهای تاری بر تو همچون روز باد

سال و ماه و هفته و روزت به از نوروز باد

لشکر منصور رایات همایون تو گشت

دایم از فتح و ظفر بر دشمنان فیروز باد

جان بدخواهان جاهت ای دو دیده همچو شمع

[...]

ملک‌الشعرا بهار

عیدنوروزاست هر روزی به ما نوروز باد

شام ایران روز باد

پنجمین سال حیات ما به ما فیروز باد

روز ما بهروز باد

برق‌تیغ ماجهان پرداز و دشمن‌سوز باد

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه