گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
جهان ملک خاتون

در عشق تو تا چند کشم بار ملامت

اندیشه نداری مگر از روز قیامت

از کوی ملامت دل من رخت به در برد

تا کرد وطن در سر کویت به سلامت

در بحر غم عشق تو بیچاره دلم را

نه راه گریزست و نه یارای اقامت

چون پند رفیقان موافق نشنیدی

ای دل ندهد فایده امروز ندامت

بنواز به تشریف وصالت دل ما را

گر بنده نوازی ز سر لطف و کرامت

چون ملک دلم شد ز قدوم تو مشرّف

جان خود به چه ارزد که فرستم به اقامت

چشمان تو در گوشه ی محراب دو ابرو

مستند و نشاید که کند مست امامت

گر جان جهان در عوض وصل بخواهی

ترکت نتوان کرد و کنم ترک تمامت

ای مردمک دیده ز شوخی ننشستی

تا شد دل تنگم هدف تیر ملامت

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode