مرا که فرض شد از جان و دل دعای شما
بگو چگونه بگویم دمی ثنای شما
ز پادشاهی ایران زمینش ننگ آید
کسی که شد به سر کوی غم زدای شما
اگرچه رای تو بر درد و غصّه ی دل ماست
به غیر صبر چه تدبیر رای رای شما
اگر رضای تو بر خون دل بود سهلست
مقدمّست به خون دلم رضای شما
به جان دوست که مرغ دل من غمگین
به هیچ روی ندارد بجز هوای شما
اگر به کلبهی احزان ما دهی تشریف
میان دیده ی روشن کنیم جای شما
به جای جان سر و زر کرده ام فدا لیکن
محقّریست شدم شرمسار پای شما
بگفتمش که جهانی به تیغ هجر مکش
جواب داد که سهلست خون بهای شما
به درد هجر بمردیم آه اگر روزی
به درد ما نرسد نوبت دوای شما
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به احساسات عمیق شاعر نسبت به محبوبش اشاره دارد. شاعر از عشق و ارادت خود به محبوب سخن میگوید و میخواهد بداند چگونه میتواند در مورد او سخن بگوید. او به ناتوانی در بیان شوق و محبتش اعتراف میکند و میگوید که حتی در زمانهایی که محبوبش بر دل او غم میگذارد، نتوانسته از صبر فرار کند. شاعر بیان میکند که رضایت محبوب برایش مهمتر از هر چیزی است و حاضر است برای او حتی جان خود را فدای کند. او از زنجیرهای هجر و غم سخن میگوید و درخواست میکند که محبوبش به کلبهی غم او بیاید و در دل او جا بگیرد. در نهایت، شاعر به درد هجر و انتظار اشاره میکند و میگوید اگر به این درد رسیدگی نشود، نمیتواند به زندگی ادامه دهد.
هوش مصنوعی: من که باید از صمیم قلب و جان خود دعاگوی شما باشم، چگونه میتوانم حتی برای لحظهای از شما ستایش کنم؟
هوش مصنوعی: از پادشاهی ایران، برای کسی ننگ به حساب میآید که به سراغ کوی کسی برود که غمها را برطرف میکند.
هوش مصنوعی: با اینکه نظر تو باعث رنج و اندوه ماست، جز صبر چه راهی برای مقابله با نظر تو داریم؟
هوش مصنوعی: اگر خوشنودی تو در این باشد که من خون دل خود را بریزم، این برای من ساده است و برای جلب رضایت تو، هرچه که باشد، برایم مقدم است.
هوش مصنوعی: به خاطر دوست قسم میخورم که دل من هیچ گاه آرامش ندارد جز با یاد تو.
هوش مصنوعی: اگر به کلبهی غمهایمان تشریف بیاوری، در دل ما جایی برای تو خواهد بود.
هوش مصنوعی: به جای جان و مال خود، خود را فدای شما کردهام، اما حالا احساس حقارت میکنم و از این بابت شرمندهام.
هوش مصنوعی: به او گفتم که به خاطر جدایی، دلی را به درد نیاور، او پاسخ داد که این کار آسان است و بهای جانتان را میپردازم.
هوش مصنوعی: ما از غم دوری جان باختیم و اگر روزی به درد ما رسید، نوبت به درمان شما خواهد رسید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
اگر سرم برود در سر وفای شما
ز سر برون نرود هرگزم هوای شما
بخاک پای شما کانزمان که خاک شوم
هنوز بر نکنم دل ز خاک پای شما
چو مرغ جان من از آشیان هوا گیرد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.