گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
جهان ملک خاتون

اگرچه یار مرا هیچ مهربانی نیست

ورا چو من به جهان هیچ بنده جانی نیست

فدای جان عزیزش هزار جان و جهان

مرا مودّت و عشق رخش نهانی نیست

یقین که در دل تو نیست مهربانی نیز

ز روی مردمیت پرسشی زبانی نیست

مرا ز مهر رخت دیده و دل آکندست

ترا محبت و میلم چنانکه دانی نیست

نظر فکن به سوی ناتوان هجرانت

که در جهان بتر از درد ناتوانی نیست

بیا و بر سر و چشمم نشین نگارینا

که بی وصال توام ذوق زندگانی نیست

من از کجا و غم عشق روی تو ز کجا

ولیک چاره به تقدیر آسمانی نیست

هزار سال اگر عمر نازنین باشد

در او چه فایده چون لذت جوانی نیست

جهان و کار جهان همچو باد می گذرد

بس اعتماد بدین پنج روز فانی نیست