گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
جهان ملک خاتون

هیچ شب نیست که در کوی غمت غوغا نیست

در فراق رخ تو دیده ما دریا نیست

سر و جانی تو، بود جای تو در دیده ی ما

از چه روی است بگو تا نظرت با ما نیست

شب دیجور فراق تو مرا محرم راز

غیر از این مردمک دیده خون پیما نیست

به سر و جان تو سوگند توانم خوردن

که مرا از غم رویت به جهان پروا نیست

گر بروید به سرِ چشمه ی حیوان سروی

هیچ شک نیست که او همسر آن بالا نیست

عهد بشکستی و پیمان بگسستی ما را

شکرم آنست که نقصان وفا از ما نیست

تا به کی غصّه خوری ای دل محزون با یار

خوش برآییم که احوال جهان پیدا نیست