غرّه ی ماه جز آن عارض شهر آرا نیست
شاخ شمشاد چو آن قامت سرو آسا نیست
روح بخشست نسیم نفس باد بهار
لیک چون نکهت انفاس تو روح افزا نیست
باغ و صحرا اگر از روضه ی رضوان بابیست
بی تو ما را هوس باغ و سر صحرا نیست
در چمن سرو سرافراز که کارش بالاست
سرفرازست ولی چون تو سهی بالا نیست
گرچه دانم که تو داری دل ریشم یارا
با تو چون فاش بگویم که مرا یارا نیست
بر وجودم بخیال سر زلف سیهت
نیست موئی که درو حلقه ئی از سودا نیست
امشب از دست مده وقت و ز فردا بگذر
که شب تیره ی سودا زده را فردا نیست
چند گوئی که ز گیسوی بتان دست بدار
که ترا قصه درازست و مرا پروا نیست
مدتی شد که ز دل نام و نشان نشنیدم
زانک عمریست کزو نام و نشان پیدا نیست
زشت خوئی نپسندند ز ارباب جمال
کانک زیباست ازو عادت بد زیبا نیست
تا شدی حلقه بگوش لب لعلش خواجو
کیست کو لؤلؤی الفاظ ترا لالا نیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این غزل دربارهٔ زیبایی و محبوبیت معشوق و تاثیر آن بر شاعر است. شاعر به وصف زیباییهای معشوق میپردازد و میگوید که هیچ چیز نمیتواند به پای جذابیت و احساسات او برسد. نسیم بهاری روحبخش است، اما بویی که از معشوق بیفتد، بینظیر است. بیمعشوق، حتی باغ و صحرا نیز جذابیتی ندارند. شاعر به طور عمیق در اندیشههایش مجذوب معشوق است و از تلخیهای جدایی و دوری شکایت میکند. در پایان، او به این نکته اشاره میکند که زیبایی واقعی در روح و رفتار است، نه فقط در ظاهر. این شعر به زیبایی و دشواری عشق پرداخته و توجه به عمق احساسات را به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: زیبایی و درخشندگی ماه به جز چهره شهرآرا دیده نمیشود، و شاخ شمشاد به هیچ وجه به قامت سرو مانند او نمیرسد.
هوش مصنوعی: نسیم و باد بهاری که باعث شادابی و تازگی میشود، روح را زنده میکند و انرژی میدهد، اما عطر و بوی نفسهای تو آنقدر دلنشین و زندگیبخش نیست.
هوش مصنوعی: اگر چه باغ و دشت زیبایی و شگفتیهایی دارند، اما بدون حضور تو، ما هم هیچ تمایلی به دیدن آنها نداریم.
هوش مصنوعی: در میان چمنها، سرو بلند و با شکوهی وجود دارد که به خاطر قد بلندش برجسته است، اما تو با وجود زیباییات، به هیچ وجه به آن ارتفاع نمیرسی.
هوش مصنوعی: با اینکه میدانم که تو دل مرا میشکنی، اما نمیتوانم به تو بگویم که قدرت این را ندارم.
هوش مصنوعی: بر تنم، به خاطر خیال موهای سیاه تو، هیچ مویی وجود ندارد که در آن حلقهای از عشق نباشد.
هوش مصنوعی: Tonight را از دست نده و به فردا فکر نکن، چون این شب تاریک و پر از دلمشغولی، فردا تکرار نمیشود.
هوش مصنوعی: چند بار بگویی که از زیباییهای محبوبان دست بردار؟ تو که داستان طولانی داری، من به آن اهمیتی نمیدهم.
هوش مصنوعی: مدتی است که دیگر خبری از آن شخص در دل من نیست، زیرا مدت طولانی است که از او هیچ نام و نشانی نمیبینم.
هوش مصنوعی: زشتخوئی مورد پسند نیست، چون زیباییطلبان به دنبال جمال و زیبایی هستند و عادتهای زشت در میان زیباییخواهان جایی ندارد.
هوش مصنوعی: وقتی تو به زیبایی و جذابیت لب لعلش گوش میدهی، خواجو چه کسی است؟ شاعر مثل لؤلؤی درخشان کلمات، تو را به لالایی نمیبرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
داغ سودای تو بر جان رهی تنها نیست
در جهان کیست، که شوریده این سودا نیست
هر که گوید که منم فارغ ازین غم، غلط است
هیچ کس نیست که او غرقه این دریا نیست
ای که منعم کنی از عشق که فردایی هست
[...]
روز گاریست که هیچ نظری با ما نیست
وین شب فرقت ما را سحری پیدا نیست
با تو سوز دل عشاق مگر در نگرفت
زانکه هیچت به جگر سوختگان پروا نیست
مفتی شرع که از روی تو منعم فرمود
[...]
هیچ شب نیست که در کوی غمت غوغا نیست
در فراق رخ تو دیده ما دریا نیست
سر و جانی تو، بود جای تو در دیده ی ما
از چه روی است بگو تا نظرت با ما نیست
شب دیجور فراق تو مرا محرم راز
[...]
ذرهای نیست که خورشید در او پیدا نیست
قطرهای نیست درین بحر که او با ما نیست
نیست گر بر سر زلفین توام سود انیست
تا ز بد مستی چشمت به جهان غوغا نیست
روح بحری است که عالم همه غرقند در او
بس عجب دارم اگر جسم کف دریا نیست
قل هو الله احد گفت صمد می دانی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.