امشبی حال وضع ما دگرست
در میان دست جان ما کمرست
دیده ی دیدنش به جان طلبم
غرض ما ز دوست یک نظرست
خسرو عشق با خیالش گفت
لب شیرین او به از شکرست
گشته ام همچو موی در هجران
یارب او را ز حال من خبرست
در فراقش ببین که می بارم
این همه خون دیده کز جگرست
بگذر از جور با من مسکین
کار عالم ببین که در گذرست
حال ما همچو زلفت آشفته
از غم روی تو بهم دگرست
قلب جانم مدام بر آتش
رنگ رویم ز هجر همچو زرست
دل مسکین من، ببینم باز
کز شب وصل یار بهره ورست
از همه دانشی که بود مرا
آیه ی عشق آن صنم زبرست
ای دل خسته، گرد عشق مگرد
بیش از این زآنکه کار پرخطرست
به یقین بنده ام تو را به جهان
آخر از بندگی چرا به درست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از حال و روز خود در عشق میگوید. او از غم و فراق یار صحبت میکند و احساس درد و غصهای عمیق را توضیح میدهد. چشمانتظاری از معشوق و آرزوی یک نگاه از او، وی را دچار آشفتگی کرده است. او خود را در درد دوری و هجران توصیف میکند و میگوید که قلبش به شدت در آتش عشق میسوزد. با اشاره به سنخیت حال خود با زلف معشوق، از غم جدایی و فراق رنج میبرد. در انتها، به نوعی تسلیم و بندگی در عشق اشاره میکند و از خطرات عشق هشدار میدهد.
هوش مصنوعی: امشب حال و وضعیت ما تغییر کرده است و در دستان ما رشتهای از جانمان وجود دارد.
هوش مصنوعی: من به شدت اشتیاق دارم که او را ببینم، زیرا هدف ما از دوستی تنها یک نگاه است.
هوش مصنوعی: خسرو عشق به خیال معشوقش گفت: لبهای شیرین او از شکر هم بهتر است.
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر احساس خود را از دوری معشوق بیان میکند و میگوید که مانند مویی که در هجران و دوری به سختی قرار گرفته است، او نیز در این وضعیت به سر میبرد. او به یارب (خدا) میگوید که آیا معشوق از حال او باخبر است یا نه. این بیان نشاندهنده عمق عشق و درد ناشی از جدایی است.
هوش مصنوعی: در جدایی او ببین که چقدر اشک میریزم و این همه خون که از دلم جاری شده است.
هوش مصنوعی: از سختیها و بیعدالتیهایی که به من میرسد عبور کن و ببین که دنیا چطور در حال تغییر و گذر است.
هوش مصنوعی: وضعیت ما به خاطر غم از دست دادن روی تو به هم ریخته و نامنظم شده مثل موهای درهم پیچیدهات است.
هوش مصنوعی: قلب من همیشه در آتش است و رنگ روی من به خاطر جدایی، مانند طلا میدرخشد.
هوش مصنوعی: دل بیچارهام را ببین که چگونه دوباره آرزو دارد از شب وصل معشوق بهرهمند شود.
هوش مصنوعی: از تمام دانشی که داشتم، فقط عشق آن معشوق زیبا برای من حکم آیهای مقدس را دارد.
هوش مصنوعی: ای دل خسته، دیگر در گرداب عشق نگرد، زیرا که این کار پرخطر است.
هوش مصنوعی: به طور قطع، من بنده توام، اما در این دنیا چرا باید به درستی به بندگی خود ادامه دهم؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
وآنچه گفتم همه درست ترست
که به خوبی زبیده دگرست
زین جهانت بدان جهان سفرست
گذرت راست بر پل سقرست
نه رخست آن ، که زهره و قمرست
نه لبست آن ، که سر بسر لشکرست
نیست درصد هزار سوسن و گل
آن طراوت که اندران پسر ست
خانه او زحسن طلعت او
[...]
منصب از منصبت رفیعترست
هر زمانیت منصبی دگرست
این مناصب که دیدهای جزویست
کار کلی هنوز در قدرست
باش تا صبح دولتت بدمد
[...]
کژدم از راه آنکه بدگهرست
ماندنش عیب و کشتنش هنرست
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.